در آینده ای نزدیک، "یوفیزی" و "لوک" به منطقه ای جنگ زده و دورافتاده در رومانی می روند تا "الیزابت" را نجات داده و کار خوناشام را یکبار برای همیشه تمام کنند.در میان راه آنها ...
دلفین و ایوان از هم جدا میشوند. در حالی که وضعیت مالی ایوان اجازه پیدا کردن خانه را نمیدهد، او به یاد میآورد که 20 درصد از خانه همسر سابقش متعلق به اوست. سپس او به دلفین برمیگردد تا با او زندگی کند - در 20 درصد خانهاش. این دو همسر سابق، لذت همخانه بودن اجباری را کشف میکنند.
داستان فیلم درباره «آن»، وکیلی برجسته است که به همراه همسرش «پیر» و دخترانشان زندگی میکند. «آن» به تدریج وارد رابطهای پرشور با «تئو»، پسر «پیر» از ازدواج قبلیاش میشود و این موضوع، حرفه و زندگی خانوادگیاش را به خطر میاندازد.
یک بازیگر در حین اجرا مسموم شده و روی صحنه جان خود را از دست میدهد. مارتین، یکی از اعضای گروه و دوست قربانی، در حالی که توسط سازمانی مرموز به نام عطر سبز تحت تعقیب است، به مظنون اصلی تبدیل میشود.
دو نویسنده و دوست دخترهایشان به قلعهی بازیگری میروند که در ایفای نقش خونآشامها تخصص دارد. با گذشت شب، آنها شروع به این فکر میکنند که آیا این مرد بازیگری است که نقش یک خونآشام را بازی میکند یا خونآشامی است که نقش یک بازیگر را بازی میکند.
ویرژینی تِوِنو، یک معلم ریاضی نسبتاً خاص، از اعتصاب عمومی در یک کالج استفاده میکند تا تجربهای خارقالعاده را با گروه کوچکی از دانشجویان امتحان کند. او شرط میبندد: بگذارید هر کاری که میخواهند انجام دهند... جرقهای که روح نوجوانان را شعلهور میکند، باعث انقلابی کوچک در کالج میشود و زندگی آنها را زیر و رو میکند.
یک زندانی یهودی که در حین کار اجباری از اردوگاه کار اجباری نازیها فرار میکند، باید به تنهایی در جنگلهای سخت لهستان زنده بماند. او از خاطرات زندگیاش به عنوان یک هنرمند در پاریس قبل از جنگ استفاده میکند تا خود را گرم نگه دارد و از دیوانه شدن جلوگیری کند.
فاطمه زهرا و پسر نوجوانش سلیم از جایی به جای دیگر نقل مکان میکنند و همیشه سعی میکنند از آخرین رسوایی که در آن گرفتار شده است، فرار کنند. وقتی سلیم حقیقت گذشته آنها را کشف میکند، فاطمه زهرا عهد میکند که شروع تازهای داشته باشد. در طنجه، فرصتهای جدید، مشروعیتی را که هر دو آرزویش را دارند، نوید میدهند، اما نه بدون اینکه رابطه ناپایدار مادر و پسر را به نقطه شکست برسانند.
"ایزابلا" زنی روستایی اما زیبا با شاهزاده اسپانیا "رودیریگو فرانته" برخورد می کند.پادشاه به او دستور داده تا از میان هفت شاهزاده ایتالیایی همسری برای خود انتخاب کند اما او به مردم عادی علاقه مند ...
در فرانسه اشغالی، افسری آلمانی به قتل می رسد. دولت ویشی تصمیم می گیرد قتل را با شش تبهکار خرده پا مرتبط کند. قاضیهای سلطنتی برای محکوم کردن آنها فراخوانده می شوند و...
یک مستند زیبا و بسیار شگفت انگیز در باره حیاط وحش اقیانوس ها و مکانهای ناشناخته ی آبی می باشد که در سال 2012 و با هدف تلنگرد زدن به جوامع برای تلاش در حفظ ...
پسری عزادار باید برای جمعآوری خاکستر مادرش به بلژیک سفر کند. مادرش یک آینه قدیمی به او ارث میدهد، اما شریک زندگی بسیار جوان مادرش، بازگرداندن آن را برای او بسیار دشوار میکند.
یک زوج فرانسوی-آفریقایی که آرزو دارند سرپرستی یک نوزاد را برعهده بگیرند، زمانی که متوجه می شوند این نوزاد سفید پوست است هرج و مرج و درگیری خانوادهشان را فرا میگیرد...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...