A young and dynamic boy has the urge to mint money meets a girl, who believes Money is the cause of all distress to life. How does their life transform together?
A couple in love, accidentally become teenage parents. Unpleasant situations make them fall apart. Manikandan, left alone with his son, struggles as a single teenage father. Fate owns him, bringing Sindhu back into his life.
پسر 15 ساله ای که در ویرانور زندگی می کند، مورد اصابت صاعقه قرار می گیرد و به کما می رود. پس از بهبودی، او به تدریج متوجه می شود که دارای ابرقدرت رعد و برق و کنترل ذهن است.
پلیس سیوا مامور میشود تا یک شاهد را از بازداشتگاه پلیس تا دادگاه همراهی کند. در ادامه داستان، سیوا متوجه میشود که تمام اداره پلیس خواهان مرگ شاهد هستند و فرار واقعی را آغاز میکند.
An autorickshaw driver is an ardent devotee of Lord Vinayagar. While he is an extremely religious person, he is unscrupulous in his day-to-day life. One day he finds he can't see his favourite god anymore.
ویجی راجندران مردی شاد و سرخوش است. اما اوضاع وقتی تغییر میکند که پدرش به بیماری لاعلاجی مبتلا میشود و او مجبور میشود امپراتوری تجاری خود را اداره کند.
درگیری انسان و طبیعت که در آن شیوا شورشی است که از روستا و طبیعت خود دفاع می کند. مرگ فردی منجر به جنگ بین روستاییان و نیروهای شیطانی می شود. آیا او می تواند آرامش را به روستا بازگرداند.
The love story of King Dushyantha and Shakuntala, daughter of sage Vishwamitra and nymph Menaka. Due to a sage's curse, Dushyant forgets all about Shakuntala, until destiny brings them together again.
After the 1969 nationwide floods, Zhao Di takes over her father's family farm with the help of reformed gangster Ah Long. As Singapore's economy prospers, the Singaporean mindset is also forced to change with the times. Osman catches his teenage son, Ahmad practicing with his rock band. As a conservative man, Osman believes rock music will have a negative influence on Ahmad. Father and son argue over their different opinions, causing Ahmad to run away. Meanwhile, Ah Hee and Rani decide to get ma
یک خبرنگار کانال آنلاین، یک حساب فیس بوک جعلی از خواهرزاده خود پیدا می کند. او با پسری اهل لیبی روبرو می شود. از سوی دیگر FBI می خواهد این پسر را با استفاده از تایال نایاگی و خواهرزاده اش به عنوان طعمه تحت بازداشت خود قرار دهد.
When a single women and her two friends reaches in a small town, they begin to discover their connection to the original Ghost and the secret legacy their grandfather left behind
پدر ویرا سیمها ردی مردی محترم در دهکده ای است و پسرش بالا سیمها ردی در ایالات متحده ساکن است. وقتی پدرش در سیاست دهکده کشته می شود، بالا سیمها به هند برمی گردد و از کسی که پدرش را کشته است انتقام می گیرد.
تلاش طولانی یک مرد برای نجات پدر در کمای خود با موانع مالی روبرو می شود و خانواده او اتانازی را به عنوان بهترین گزینه ممکن پیشنهاد می کنند. او چه خواهد کرد؟
سیرو، یک تحلیلگر مالی به سرعت از نردبان ترقی شرکت بالا می رود. او به زودی متوجه می شود که دنیایش وارونه شده است و قرار است با یک گروه مرگبار مرموز به رهبری یک قاتل وحشی برخورد کند.
بازیگر، رهبر، قهرمان، خدا. مردانی از نسلهای مختلف زندگی خود را تغییر میدهند، وسایل خود را میفروشند، و هواداران را بالاتر از خانوادههای خود قرار میدهند تا به سوپراستارهای نمادین هند جنوبی احترام بگذارند.
داستان موتو، یک جوان از طبقه پایین، که برای امرار معاش به خیابان های بمبئی می رود. تلاش او وی را به مجموعه ای از رویدادهای غیرمنتظره می برد، جایی که او درگیر فعالیت های زیرزمینی گانگسترهای تامیل بمبئی می شود.
The story begins with Vasanth (Sanjay) who works in the sub registrar office. He lives with his mother (Urvashi) and hangs out with his two friends (Jeeva, Jegan). His life takes a turn when he meets his school friend Swapna (Nakshatra), a software professional. In no time, they fall in love. However, as they get to know each other better, their relationship begins to change and they split. The story takes a turn with the arrival of Anu (Sangeetha), a journalist and she takes a special place in
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...