مرخصی یک زندانی نمونه با یادآوری گذشتهاش به فاجعهای ختم میشود و او را مجبور به فرار میکند. او در تایلند از نو شروع میکند تا اینکه یک جنایتکار محلی او را مجبور به بازگشت به جرم و جنایت میکند. پس از اینکه این مرد به خانوادهاش حمله میکند، او سوگند میخورد که انتقام بگیرد.
در روزهای پر هرج و مرج انقلاب دسامبر ۱۹۸۹ که رژیم کمونیستی را سرنگون کرد، شهر سیبیو در ترانسیلوانیا صحنه حملهای خشونتآمیز به یک واحد پلیس میشود که به سرعت به رویارویی خونین بین سربازان، پلیسها، معترضان غیرنظامی و نمایندگان پلیس مخفی تبدیل میشود. در تلاشی ناامیدانه برای فرار از محاصره، کاپیتان پلیس ویورل توسط ارتش دستگیر و به همراه صدها زندانی متهم به جاسوسی به داخل یک استخر خالی انداخته میشود.
کارلا در مکزیکالی، مکزیک زندگی و کار میکند. پس از کشته شدن برادرش، او مجبور به فرار میشود. در بیابان دره امپریال، او اکنون در یک بازی مرگبار بین سیا، خبرچینان دولتی و کارتل به دام افتاده است.
ننه، دختر دوازده سالهی سیاهپوستی که برای رقصیدن زاده شده، رویای ورود به مدرسهی باله اپرای پاریس را در سر میپروراند. با وجود شور و شوقش، او مجبور میشود تلاشهایش را دو چندان کند تا از شرایطش فرار کند و توسط مدیر مدرسه، ماریان بلاژ، که ضامن سنتها و حامل رازی است که او را به بالرین کوچک پیوند میدهد، پذیرفته شود.
در این ماجراجویی جدید که قبل از وقایع فیلم اصلی اتفاق میافتد، هیچ چیز بیشتر از صبح کریسمس مورد علاقهی آدمبدها نیست، زیرا در حالی که همه در خانههایشان مشغول خرید هدایای افتتاحیه هستند، زمان مناسبی برای اجرای سرقت تعطیلات در سطح شهر است. اما وقتی کریسمس به طور غیرمنتظرهای لغو میشود، آدمبدها باید کار غیرقابل تصوری انجام دهند: با دادن به جای گرفتن، حال و هوای تعطیلات شهر را دوباره زنده کنند.
لوسی رابطه پیچیدهای با خانوادهی از هم پاشیدهاش دارد، اما وقتی مادرش در شب کریسمس ناپدید میشود، چه بداند چه نداند، باید خانوادهاش را دوباره دور هم جمع کند.
بین نور و تاریکی، اولفا، زنی تونسی و مادر چهار دختر، ایستاده است. روزی دو دختر بزرگترش ناپدید میشوند. فیلمساز کوثر بن هانیه از بازیگران حرفهای دعوت میکند تا جای خالی آنها را پر کنند.
داستان گروهی از دوستان را دنبال میکند که در زادگاه قدیمی خود کلبهای اجاره میکنند، اما در آنجا قتلهای وحشیانهای رخ میدهد و آنها هدف بعدی قاتل هستند.
پاول بارال، شهردار یک شهر کوهستانی کوچک در دامنه کوه مون-بلان، برای حفظ کسب و کار و محافظت از مدرسه در برابر تعطیلی اعلام شده مبارزه میکند. شهردار، نه تنها مصمم است، بلکه ممکن است راه حل را پیدا کرده باشد.
جوی، منشی یک شرکت بزرگ چندملیتی، در خرید آنلاین مشکل دارد، دوست دارد رمانهای ماجراجویی بخواند و برنامههای سفر و ماجراجویی تماشا کند. او در مورد زندگی ماجراجویانه خیالپردازی میکند.
مکس رویای ساختن دیوارهای سبز برای هتلهای پنج ستاره را در سر نمیپروراند. او که یک طراح فضای سبز سرسخت، متعهد اما گوشهگیر است، برای ایجاد یک باغ وحشی، بدون حصار، در قلب مرکز شهر مارسی میجنگد: منطقهای گیاهی که برای همه باز است. پس از سالها رد شدن، پروژه او به مرحله نهایی یک مسابقه معماری رسید. برای مکس، این آخرین فرصت برای رساندن اکسیژن به مردمی است که در جهنم شهری، زیر آفتاب سوزان، در حال خفه شدن هستند.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...