فیلم های 1982 - صفحه 3

یک فیلم کمدی ژاپنی محصول سال ۱۹۸۲ به کارگردانی یوجی یامادا.

تورا-سان به خانه اش می رود تا در یک مجمع مدرسه ابتدایی شرکت کند.

تورا سان در طول سفر خود با پیرمردی در کیوتو مست می شود. اگرچه تورا سان هرگز اهمیت او را به طور کامل درک نمی کند، پیرمرد یک سرام ساز گنجینه ملی زنده است. تورا سان در خانه اش تاثیر خوبی بر زندگی پیرمرد می گذارد.

بعد از دعوای خانوادگی معمول، تورا شیباماتا را ترک می‌کند و عاشق یک گیشای اهل اوساکا می‌شود که با مشکلات خودش دست و پنجه نرم می‌کند. تورا سعی می‌کند به او کمک کند.

این برنامه در اواخر قرن نوزدهم در اطراف خانه یک معلم مدرسه فقیر پرسه می‌زند و اتفاقات معلم و همسایگانش را مشاهده می‌کند.

یوان یینگ فی از نوادگان شمشیر طلایی است و خودش استاد تکنیک و همچنین رئیس شهر است. او مردی بسیار ظالم است و شرکای جنگی خود را با ضربات غیرضروری کشته است و باعث بسیاری از ...

ریکو، معلمی جوان و زیبا، در یک دبیرستان قدیمی و فرسوده مشغول به تدریس می‌شود. دانش‌آموزان پسر کلاس او مجذوب زیبایی او می‌شوند و شیفته‌ی او می‌شوند. یک شب، پس از تمرین تنیس، او برای تعویض لباس به رختکن می‌رود و مورد حمله‌ی وحشیانه‌ی مردی با ماسک جورابی قرار می‌گیرد. او متوجه می‌شود که مرد سرنخی را جا گذاشته است: یک قطعه از یک پازل. او تصمیم می‌گیرد بفهمد چه کسی و چرا به او حمله کرده است.

چند ماجراجوی جوان در جستجوی همکار گمشده‌ی خود، به بیابان‌های کلمبیا سفر می‌کنند. متاسفانه در مسیر سفر، هواپیما سقوط می‌کند. معدنچی دیوانه‌ای موفق به نجات این افراد از سقوط سهمگین هواپیما می‌شود. آن‌ها متوجه می‌شوند که این معدنچی، برای سال‌های بسیار زیادی

یک چایخانه قدیمی در پکن صحنه نمایشی است که در طول چندین دهه پرفراز و نشیب تاریخ مدرن چین، از روزهای رو به زوال سلسله چینگ تا آستانه جمهوری خلق، می گذرد.

آزمایش دانشمندی با باکتری مرگبار سبب بروز فاجعه می‌شود و انسان‌های غول آسا به شهر هجوم می‌آورند.

این فیلم با مرگ غرق شدن دو پسر کشاورزی به نام یوکیو آغاز می شود.

داستان گذشته نمایشنامه نویسی به نام خوان که معمایی می باشد.

داستان یک پلیس مخفی به نام نیکو جیرالدی که یک بار دیگر به عنوان یک راننده کامیون در یک باند جنایتکار متحول شده است.

مستندی در مورد گروه موسیقی مراکشی به نام Trances.

داستان رابی و سه همکلاسی دانشگاهی اش که با تمایل به بازی در "هزارتوها و هیولاها" به هم گره خورده اند، تصمیم می گیرند بازی تخته ای را به غار افسانه ای محلی منتقل کنند.

آلفردو که به جرم دزدی و کلاهبرداری زندانی شده است، پس از گذراندن حکم متوجه می شود که همسرش آدلینا دیگر نمی خواهد با او زندگی کند.

در حال قدم زدن در میان چند جنگل، دختری توسط نیروی شروری به بند کشیده می شود. مقامات در اطراف جنگل حصار آهنی برپا می کنند. بعداً، یک دختر دیگر و خانواده اش به همین شکل ربوده می شوند. ابتدا در رویاها و سپس به روش های واقعی...

دو مدرسه هنرهای رزمی بر علیه هم شورانده می شوند و درگیر مبارزات مرگباری میگردند و ...

تروریست‌ها بمبی را کار گذاشته و تهدید کرده‌اند که آن را در مراکز نفتی عربستان منفجر خواهند کرد. گروهی ضد تروریستی برای جلوگیری از این فاجعه اعزام می‌شوند...

ماری (میو-میو) دختر جوانی از یک خانواده‌ی طبقه‌ی کارگر است که پیش از آنکه بفهمد جرارد (دنیل دووال) یک دلال شرور و سادیست است، عاشق او می‌شود. او توسط جرارد تحقیر، مورد آزار و اذیت و ضرب و شتم قرار می‌گیرد و مجبور به تن‌فروشی می‌شود. ماری بعداً تصمیم می‌گیرد که برای بازیابی کنترل بدن، ذهن و روح خود، باید دلال خود را ترک کند.