فیلم های 1975

یک کابوی آمریکایی در فیلیپین درگیر جنگ خروس‌ها می‌شود.

دو نویسنده و دوست دخترهایشان به قلعه‌ی بازیگری می‌روند که در ایفای نقش خون‌آشام‌ها تخصص دارد. با گذشت شب، آنها شروع به این فکر می‌کنند که آیا این مرد بازیگری است که نقش یک خون‌آشام را بازی می‌کند یا خون‌آشامی است که نقش یک بازیگر را بازی می‌کند.

پسری به همراه اردکش، آقای کواک کواک، از خانه فرار می‌کند. آنها با هم با میمون‌های آبی کمیاب آشنا می‌شوند و به آنها در مبارزه با مرداب‌های شیطانی کمک می‌کنند.

در این فیلم زننده با موضوع «استثمار جنسی»، یک متجاوز زنجیره‌ای نقابدار شب‌ها در خیابان‌های هالیوود پرسه می‌زند و زنان جوان قربانی را تعقیب می‌کند.

در فرانسه اشغالی، افسری آلمانی به قتل می رسد. دولت ویشی تصمیم می گیرد قتل را با شش تبهکار خرده پا مرتبط کند. قاضیهای سلطنتی برای محکوم کردن آنها فراخوانده می شوند و...

یک سرم آزمایشی، مردی را به یک جانور قاتل دندان‌دار تبدیل می‌کند.

مردی که به تازگی ازدواج کرده با حمایت همسر و دوستانش یک شوخی بزرگ با خانواده ی همسرش می کند و...

زندگی و دوران کوئنتین کریسپ، یک همجنسگرای جسور و خودنما، که در انگلستان محافظه‌کار به سن بلوغ می‌رسد و به پیری می‌رسد.

سه نفر از اعضای هیئت امنای ثروتمند به قتل می‌رسند - که ظاهراً خودکشی بوده‌اند. وقتی اتوبوسی پر از کودکان یتیم و سه عضو هیئت امنای ثروتمند دیگر دچار «تصادف» می‌شود، سرهنگ بینگهام تحقیق می‌کند.

دکستر رایلی (کرت راسل) و دوستانش به طور تصادفی ماده ای شیمیایی را کشف میکنند که به هرکس که از آن استفاده کند به طور موقت قدرت های فرا انسانی می دهد...

فیلمی اکشن که مبارزات موریهه اوشیبا را نشان می‌دهد، کسی که در خانواده‌ای کشاورز در واکایاما متولد شد و در مسیر دنبال کردن قلب هنرهای رزمی تا زمانی که سرانجام آیکیدوی خود را خلق کرد، پیش رفت.

ماکی رهبر یک گروه زنان است که برای عدالت می‌جنگند، اما او را دستگیر کرده و به زندان زنان سادیست می‌فرستند.

چوپان جوانی به نام لوکاس (دیوید کلی) بر اثر صاعقه نابینا می‌شود و چند راهبه مهربان در صومعه‌ای در همان نزدیکی او را به خانه می‌برند. خواهر کاترین (آیریس راینر) برف را برای لوکاس که هرگز آن را ندیده توصیف می‌کند. لوکاس برای بازی در نقش فرشته در مراسم انتخاب ملکه زیبایی کریسمس صومعه انتخاب می‌شود و برف کریسمسی که در طول مراسم می‌بارد، معجزه کوچکی می‌کند.

خولیو مادیاگا، یک "استانی"، برای جستجوی معشوقش، لیگایا، به مانیل می رسد.

کارگردان برداشت‌ها و صحنه‌هایی را ارائه می‌دهد که در لوکیشن‌های آفریقا برای فیلمی که هرگز ساخته نشد، یک اورستیای سیاه، فیلمبرداری شده‌اند.

چند دوست همیشه در شب سال نو به حمام عمومی می روند. مصرف بیش از حد مشروبات الکلی دو تن از آنها را بیهوش می کند. مشکل اینجاست که یکی از آنها باید به لنینگراد ...

لزلی، بالرینی بااستعداد، مدتی است که با معشوق مادرش رابطه‌ای تقریباً نامشروع دارد. رابطه لزلی با موریس مستبد و شهوت‌انگیز، که بین میل جنسی و انزجار گیر کرده است، به زودی بر رابطه (در واقع تنها رابطه ظاهری) بین موریس و فرانسین تأثیر می‌گذارد. روزی، رستگاری لزلی به شکل هنرمند نمایشی بی‌قرار و تقریباً هم‌سن، برایان، از راه می‌رسد. وقتی هر دو جوان عاشق یکدیگر می‌شوند، موریس با حسادت واکنش نشان می‌دهد.

چهار تفنگدار از ملکه و خیاطشان در مقابل کاردینال ریچیلیو و میلادی محافظت می کنند...

یک زن نقش یک راننده ماشین مسابقه را بازی می کند و خدمات خود را به سرویس مخفی ژاپن ارائه می دهد. او به دنبال کارتل مواد مخدر و انواع یاکوزاهای ژاپنی می رود.

امپراطور افسری به همراه چند تن را برای مقابله با دزدان دریایی اعزام می کند.