«لویی» (بلموندو)، میلیونر صاحب مزارع تنباکو در جزیره ی رونیون، از طریق ستون همسریابی روزنامه، با دختری به نام «ژولی» (دنوو) آشنا شده و حالا منتظر ورود او با کشتی بخاری «میسی سیپی» است. اما ...
در جاده ای خالی،مردی سالخورده به همراه پسر خود راه می رود.آنها با کلاغی که می تواند صحبت کند برخورد می کنند.آنها تبدیل به راهب شده و برای موعظه گنجشکها و شاهینها فرستاده می شوند...
کانسوکه یاماموتو سامورائی است که رویای یک کشور متحد و آرام را در سر دارد. او به خدمت تاکدا، لرد منطقه کای در می آید. او لرد را قانع می کند تا لرد منطقه همسایه ...
"جولین مارخام" نجیب زاده، برادر آسیب دیده اش "سِر ادوارد" را در بالای برج خانه خود زندانی می کند. گاهی اوقات او فرار کرده و در شهر مشکلاتی به وجود می آورد...
در اواخر دهه 60، "استفان بروکنر" آلمانی پس از فارغ التحصیلی در رشته ریاضیات، بدون داشتن پولی تصمیم می گیرد به پاریس برود. او با "چارلی" در بین راه آشنا شده و همراه او به ...
"اسکات ماری" مردی مهربان در شهر کلیفتون زباله ها را جمع آوری و پله ها را جارو می کند.پس از مدتی یک هفت تیرکش به شهر وارد می شود.او به "اسکات" پیشنهاد راهنمایی و مشاوره ...
در ژانویه سال 1943،ارتش آلمان که از حملات متحد بالکان ترسیده است،دشمنی بزرگی علیه پارتیزانهای یوگسلاوی در جنوب بوسنی آغاز می کند.تنها راه خروج برای پارتیزانها و هزاران پناهنده،تنها پلی بر روی رودخانه نرتوا است...
"آنتونیو داس موترس" مردی افسانه ای و با فکر با گذشته ای پردردسر است که همیشه به دنبال اوست تا دشمنی برای مبارزه کردن به وجود بیاورد.او که برای اشراف کار می کند برای کشتن ...