یک دامپزشک که از زندگی خود و ازدواجش با یک کشیش ناراضی است، سگی را که وضعیتش آنقدر بد است که ممکن است نیاز به اتانازی داشته باشد، درمان میکند. معلوم میشود که حیوان متعلق به یکی از دوستان قدیمی دانشگاهش است و این باعث میشود که او زندگی گذشتهاش را با زندگی فعلیاش مقایسه کند.
یک راننده سابق اهل شیکاگو دوران بازنشستگی خود را در جزیره ای دورافتاده سپری می کند. از او درخواست می شود تا آخرین کار خود را به پایان رسانده و یک تبهکار خطرناک و دوست ...
"فیسک سینیور" برای پسر خود وقت و مجبت کمی صرف می کند اما وقتی آنها با یک هندی عجیب برخودر می کنند وارد سفری عجیب می شوند که در نهایت موجب می شود پیرمرد راه ...
پس از جنگ جهانی سوم و دنیایی که دیگر چیز زیادی از آن باقی نمانده، گروهی از بازماندگان که به دنبال افراد زنده دیگر هستند وسایل نقلیه ای می سازند که از آنها در برابر ...
"هری کالینگز" پس از مدتی به مزرعه خود بازمی گردد.همسرش که دیگر علاقه ای به او ندارد با اکراه به او اجازه ماندن داده و پس از مدتی باور می کند ممکن است او تغییر ...
هری موزبی بازیکن اسبق فوتبال و کارآگاه خصوصی فعلی،توسط یک بازیگر زن که همسر یکی از بزرگان هالیوود است استخدام می شود تا دختر گمشده اش را پیدا کند.او برای پیدا کردن دختر به فلوریدا ...
سال 1713. «جان گراهام» (هرت) فرماندار کل اسکاتلند است و فرمانده اي به نام «آرچيبالد کانينگام» (رات) دارد که مردي حيله گر، زن باره و شمشير زني ماهر است. با قتل و غارت و ظلم ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...