داستان گروهی از زنان که در یک مستعمره مذهبی منزوی در حالی که تلاش می کنند ایمان خود را با مجموعه ای از تجاوزات جنسی که توسط مردان مستعمره انجام می شود، احیا می کنند.
اونتاريو. «فيونا» (کريستي) و «گرانت» (پينست) پس از چهل و چهار سال زندگي مشترک حالا بايد از يک ديگر جدا شود. چرا که «فيونا» دچار آلزايمر شده و بايد به آسايشگاه سپرده شود. پس از ...
هنگام بازگشت به تورنتو "مارگات" با "دنیل" غریبه ی خوش چهره ای آشنا می شود.آنها متوجه می شوند که همسایه همدیگر هستند اما "مارگات" اذعان می کند که ازدواج کرده است.طولی نمی کشد که او ...