مردی خوش قلب اما تهی دست،کودکان یتیم را به خانه خود می برد.پس از کشف دستگاه نامرئی کننده پدر دانشمند خود،او از این فرصت استفاده کرده و برای نجات کوکان هند از چنگال مردی شرور ...
پشت کار و صداقت موهان کومار برای او مشکل ساز می شود. چندین نفر برای او صحنه سازی کرده، او را به زندان اخداخته و مجبورش می کنند که قتل همسرش را تماشا کند. چندین سال بعد او از زندان آزاد شده و تنها هدفش انتقام است.
یک مرد بیمار خودش را جای یک قاتل جا می زند تا جایزه دستگیری اش نصیب خانواده اش شود. بعد از یک عملیات موفق، او از چنگ پلیس فرار می کند تا قاتل واقعی را پیدا کند.
پسر یچه یتیمی مورد سو استفاده قرار می گیرد, و به حال خود رها می شود، همه تصور می کنندکه او مرده و پس از بازگشت از او می گریزند زیرا تصور می کنند که روح دیده اند. اما سپس به عنوان یک ابرقهرمان مطرح می شود.
مرد جوان پاکستانی در شرکت در وال استریت موفقیت های زیادی بدست آورده است. با این حال او خود را میبیند در یک درگیری بین رویای آمریکایی خود، بحران گروگانگیری، و تماس پایدار از میهن ...
«تاکور» (کمار)، پليسي بازنشسته که «جبار سينگ» (خان) خانواده اش را قتل عام کرده و دست هاي خودش را بريده است، دو ماجراجو، «ويرو» (دهارمندرا) و «جايديو» (باچان)، را به کار مي گيرد تا تبهکار ...
"کاران" مردی تنبل است که به وسیله درآمدی که پدر و برادر بزرگش از شغل خانوادگی شان در می آورند زندگی می کند.همه کاری که او می کند خوشگذرانی با دوستان خود و ابراز علاقه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...