داستان زن جوانی که پس از جدایی به ورونای ایتالیا سفر می کند، اما متوجه می شود که ویلایی که رزرو کرده دو بار رزرو شده است و باید تعطیلات خود را با یک مرد بدبین بریتانیایی تقسیم کند.
«جان» (لمون) و «ماکس» (ماتو) همسايه هستند و با يکديگر دشمني قديمي دارند. جنگ و جدال هاي اين دو بر سر به دست آوردن «آري يل» (آن ـ مارگرت)، همسايه ي جديد، اوج مي گيرد...
یک نویسنده به محل زندگی اش در کودکی برمیگردد و با قلدری که زندگی اش را نابود کرد مواجه میشود. این بار این شخص قلدر میخواهد با اذیت کردن و شکنجه کردنش گذشته دردناکش را زنده کند.
"سایمون" در شرابطی به دنیا آورد که از نظر جثه بسیار کوچکتر از کودکان دیگر شهر بود. به دلیل این شرایط، او فکر می کند خدا برای او هدفی بزرگ تعیین کرده و به شدت ...
پدری که نمی تواند سر قولهایش بماند در یک تصادف رانندگی کشته می شود. یکسال بعد او در قالب یک آدم برفی باز می گردد تا پیش از آن که برای همیشه برود، اوضاع را ...
نیکلاس کیج در فیلم روح سوار در قالب مردی به اسم جانی بلیز ظاهر شده است. جانی زمانی که مرد جوانی بود با شیطان (پیتر فاندا) معامله ای کرد. او حاضر شد در ازای شفا ...
زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...
«مت مرداك» فردی نابینا است که سالها قبل زمانیکه سعی می کرده جان یک پیرمرد را از تصادف با یک کامیون نجات دهد این اتفاق برای او افتاده است. پرتوهای رادیو اکتیو منشتر شده از ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...