داستان یک گروه که برای انجام یک مأموریت بشردوستانه به منطقه ای دورافتاده در ترانسیلوانیا می آیند تا کارهای بشر دوستانه ای را برای ساکنین منطقه انجام دهند. در ابتدا به جز چند نزاع و درگیری بین اعضای گروه، همه چیز برای ماریا خوب پیش می رود تا اینکه ...
Felicia expects that her sister will drive her to the Bucharest airport for her flight to Amsterdam. The sister flakes out, triggering a chain of frustrating complications that conspire to keep Felicia waiting with her excessively protective yet well-meaning mother at the airport.
عشق. یهویی اتفاق می افتد. بدون قوانین. ممکن است بیمار به نظر برسد، اما عمیق است و درد دارد. برای همه، الکس و کیکی فقط دوستان خوبی هستند. آنها دو دختر هستند که نوع دیگری از عشق را تجربه می کنند.
"پاول" دو زن را به طور همزمان دوست دارد."آدریانا" همسرش و مادر دخترش،زنی که ده سال از زندگی اش را با او سپری کرده است و "رالوکا" زنی دیگر.او مجبور است یکی از آنها را ...
آقای "لازارسکوی" 63 ساله احساس بیماری می کند و آمبولانس خبر می کند.وقتی آمبولانس می رسد پزشکان تصمیم می گیرند او را به بیمارستان بفرستند.اما آنها مدام بیمارستان را عوض می کنند.وقتی شب از راه ...
در یک شب سرد،"باربو" با سرعت پنجاه کیلومتر بر ساعت در خیابانی رانندگی کرده و با یک کودک برخورد می کند.کودک بلافاصله پس از حادثه جان خود را از دست می دهد.مجازات حبسی بین سه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...