مادز، فیلمنامه نویس 34 ساله، زمانی که یکی از دوستان نزدیکش سکته می کند و در نهایت به کما می رود، دچار بحران زندگی می شود. مادز از دوست دختر 10 ساله خود جدا می شود و سعی می کند مسیر متفاوتی در زندگی پیدا کند.
مارکوس، هنگامی که همسرش را در سانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.