زمانی که لورلی یک قایق بادبانی کهنه را از یکی از اقوام دور به ارث می برد، راب را استخدام می کند تا به تمیز کردن، تعمیر آن کمک کند و آن را از مکان فعلی آن در یک جزیره کارائیب به میامی ببرد.
داستان مادری به نام لوسی که از این مسئله که دخترش بیش از حد با دوست خود "جنا" صمیمی است، احساس نگرانی می کند. اما هنگامی که مادر جنا به قتل می رسد، لوسی به جنا اجازه می دهد تا به نزد آنها نقل مکان کند تا بتواند تحصیلات تکمیلی خود را به پایان برساند.
لیلا در کنار همکار جذاب، اما گاهی شهوت انگیزش، مجری یک برنامه صبحگاهی است. وقتی که به آنها نوزادی داده می شود تا با هم از او مراقبت کنند,زندگی آنهابه هم می ریزد.