یک بیوه جوان برای اولین بار در سه سال گذشته به خانه باز می گردد تا به آماده سازی عروسی خواهرش کمک کند. او مجبور می شود با گذشته خود، از جمله مردی که هرگز انتظار نداشت عاشقش شود، روبرو شود.
داستان دو رقیب تجاری به نام های میراندا و پل که با شیطنت یکدیگر را تحقیر می کنند. آنها با هم در یک مراسم خیریه همکاری می کنند و احساسی ناخواسته در قلبشان جوانه می زند.
روایت کورتنی، آشپزی که رستوران خانواده اش را اداره می کند. پدرش که به یک میراث خانوادگی پایبند باقی مانده بود، سرآغاز این راه بود. جیک، فردی خوش تیپ، برای کمک در آنجا حضور دارد و عشق را در مکانی که انتظارش را نداشت پیدا می کند.
سوفی که از کار بازاریابی خود خسته شده بود، یک مکان اقامتی را از پدر و دختری اجاره می کند تا کار خود را پایان دهد. با این حال، دختر قصد دارد پدرش را یک بار دیگر عاشق کند، با نگاه به سوفی...
یک کارشناس آشپزی وظیفه دارد تا ارزش یک برند غذایی را بالا ببرد. همانطور که شخصیت شان متزلزل می شود، شروع به درک این می کنند که این تضاد می تواند در عشق به اندازه غذا باشد.
مگان از هفته های منتهی به هر کریسمس برای کمک به هر کار مربوط به کریسمس استفاده می کند. وقتی فرصتی برای برگزاری مهمانی کریسمس به وجود آمد، او باید بین مرد رویاهای خود و آقای رایت یکی را انتخاب کند.
داستان فیلم در خصوص صاحب مغازهای است که لباسهای عروس دست دوم را میگیرد و آن ها را به صورت کاملا نو و تمیز درمیآورد و در نهایت این لباسهای عروس را در اختیار افرادی قرار میدهد که بضاعت مالی چندانی ندارند. این زن با مرد فوق العاده و جذابی آشنا میشود ا
یک طراح داخلی، سعی دارد که نوسازی منزل خود را به سرانجام برساند. وی در این راه، با اتفاقات هیجان انگیزی رو به رو میشود و شاهد شکل گیری داستان رمانتیکی بین ...
دانا روزنامهنگار جاه طلب پس از به هم خوردن رابطه اش، از یک رسوایی بزرگ فرار میکند، اما در خلوتگاه خود، کسی را در مرکز رسوایی پیدا میکند که زندگی اش با تکنولوژی گره خورده است. وقتی عاشق او می شود، باید بین حرفه یا قلبش یکی را انتخاب کند...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...