همه چیز از آنجایی آغاز میشود که دوست پسر جسی یعنی شان، درست پیش از آغاز تعطیلات کریسمس، او را رها میکند. با این حال، والدین شان از جسی دعوت میکنند تا کریسمس را با آنها بگذراند. طولی نمیکشد که رابطهی جالبی میان جسی و پسرعموی شان شکل میگیرد و ....
برای تحت تاثیر قرار دادن علاقه بالقوه عشق، کایرا سگ خود را در یک نمایش وارد می کند. مشکل این است که او سگی ندارد، بنابراین باید یک سگ پیدا کند (و آموزش دهد) و البته هرچه سریعتر باید این کار را انجام دهد.
کری داوسون یک دختر نوجوان است که از بچه ها مراقبت می کند. بعد از وقوع یک رسوایی خانوادگی او به شدت عصبانی و ناراحت می شود. هنگامی که کری متوجه می شود که همسایه اش، مدلین کوپر، مقصر بوده است، تصمیم می گیرد به هر قیمتی که شده انتقام بگیرد؛ حتی اگر مجبور شود
این برنامه تیلور را دنبال می کند که کپسول زمانی به جا مانده از مادر متوفی خود را باز می کند که حاوی شش پاکت می باشد که به او انگیزه لازم را در زندگی می دهد و به باز کردن ذهن و قلب او برای امکان عاشق شدن کمک می کند.
داستان یک زن و بهترین دوستش که فکر می کنند با دادن یک کریسمس عالی به شغل رویاهای خود دست یافته اند. اما تا زمانی که مشتری پیدا کنند، چنین احساسی را تجربه نخواهند کرد.
داستان روزنامه نگاری به نام جولیا که به خانه برمی گردد اما متوجه می شود که دوست دوران کودکی اش یک هزارتوی بزرگ برفی ساخته که او را وادار می کند تا راهی برای عشق واقعی پیدا کند.
هنگامی که یک عامل آژانس مسافرتی ارتقاء شغل پیدا می کند، تعطیلات گرمسیری خود را در بازدید از هتل یخی معروف جهان به سرانجام می رساند. اما او متوجه می شود که...
در ظاهر به نظر می رسد که جید همه چیز دارد. از جمله شغل موفق بازاریابی ، شوهر مورد تحسین و احترام در جامعه و دختر جوانی که هر دو دوستشان دارند. با این حال، اینطور ها هم که به نظر می رسد نیست...
جنی، در عروسی خواهر خود که در یک هتل یخی برگزار شده، شرکت میکند. ناگهان، جنی احساس علاقهی بسیار شدیدی نسبت به یکی از دوستان نزدیک داماد پیدا میکند. در همین میان، اتفاقات بسیاری رخ میدهد که سبب نا امید شدن جنی از برقراری رابطه میشود تا اینکه ....