هنگامی که دو زوج از یکدیگر جدا می شوند، الکسا به طور تصادفی یک متن "قلب شکسته" برای جیسون می فرستد، اما تصور می کرد که او به دوستش این پیامک را می فرستد.
آقای جک و سوییت استفن بی هدف در خیابان های لس آنجلس پرسه میزنند و دربارهی مرگ، زندگی، اراده ی الهی و نیروی ظیمی که وجود آن ها را رفم زده است فکر می کنند