روزا به عنوان یک زن جوان پر از امید برای زندگی جدید و بهتر، بلگراد را به مقصد سوئیس ترک کرد. 25 سال بعد به نظر می رسد که او به همه چیز دست یافته است: او صاحب یک غذاخوری در زوریخ است که با قدرت و موفقیت مالی مدیریت می کند. روزا...
انا بروسکی که معلم ویولن در هنرستان است، برخلاف نظر همکارانش، به ورود یک شاگرد که بنظر او با استعداد است اصرار می ورزد. با مشکلات بسیاری الکساندر را برای امتحان آخرسال آماده می کند.
وقتی خواهر کوچکتر لیزا ناگهان بدون هیچ ردی ناپدید می شود، او به روستای خود برمی گردد تا خودش به دنبال دختر گمشده بگردد. اما قبل از اینکه بتواند یک سرنخ واقعی را دنبال کند، یک دختر مرده در کنار رودخانه پیدا می شود.