وقتی یک دوست سابق دوران کودکی مهمانی مجردی سباستین را به هم می زند، تنها یک هجوم ناخواسته می تواند آنها را وادار کند که اختلافاتشان را کنار بگذارند و مجددا همانند سابق در کنار یکدیگر قرار گیرند.
آنها هرگز از دوست داشتن یکدیگر دست نمیکشند، حتی اگر گاهی اوقات نتوانند یکدیگر را تحمل کنند. از دوران کودکی تا زمانی که خانه را ترک میکند، دیانا تحت مراقبت لیو و ترجه می باشد: آنها بدترین والدین جهان هستند.
کسپر برنتسن یک استندآپ کمدین موفق است که هر چیزی را که می توانست آرزو کند دارد. اما یک روز همه چیز تغییر می کند. او متوجه می شود که یک بیماری سخت دارد و دوست دخترش به آن پایان می دهد.
یک سکوی نفتی به طور چشمگیری در سواحل نروژ سقوط می کند، و محققان وقتی متوجه می شوند که این تازه شروع اتفاقی جدی تر می باشد، سعی می کنند دریابند چه اتفاقی افتاده است.
کنوتسن و لودویگسن در حال گذراندن زندگی معمول خود هستند که یک روز رهبر ارکستر سخت تلاش می کند آنها را بیرون بیاندازد. این دو دوست برای یافتن کاپیتان کناتسن، که مطمئن هستند می تواند به آنها کمک کند تا از مخمصه خود خلاص شوند، سفری باورنکردنی را آغاز می کنند.
داستان چهار سال از زندگی جولی، زن جوانی که در مسیر آشفته زندگی عاشقانه خود حرکت و برای یافتن مسیر موفقیت شغلی خود تلاش می کند. لذا این امر او را وادار می کند تا نگاهی واقع بینانه به شخصیت واقعی خود داشته باشد.