فیلم های انگلیسی (English)

داستانی قدرتمند از عشق و فقدان که الهام‌بخش خلق شاهکار جاودانه شکسپیر، «هملت» شد.

در زندگی پس از مرگ که ارواح یک هفته فرصت دارند تا تصمیم بگیرند که ابدیت را کجا بگذرانند، جوآن با انتخابی غیرممکن بین مردی که زندگی‌اش را با او گذرانده و اولین عشقش که در جوانی فوت کرده و دهه‌ها منتظر بازگشت او بوده، روبرو است...

جودی هاپس، پلیس شجاع خرگوش‌ها، و دوستش، روباه نیک وایلد، دوباره با هم متحد می‌شوند تا پرونده جدیدی را حل کنند، خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین پرونده دوران حرفه‌ای‌شان.

مردی برای تخریب خانه خانوادگی‌اش که در جنگ به قتل رسیده‌اند، برمی‌گردد تا آن را در جای دیگری بسازد. وقتی قاتل، یک فرمانده ارتش سرخ، او را پیدا می‌کند، تعقیب و گریز وحشیانه‌ای در سراسر کشور آغاز می‌شود.

یک بازیگر آمریکایی در توکیو که برای یافتن هدف تلاش می‌کند، شغلی غیرمعمول پیدا می‌کند: کار کردن برای یک آژانس «اجاره خانواده» ژاپنی، و بازی در نقش‌های جایگزین برای غریبه‌ها. او هدف، تعلق و زیبایی ارتباط انسانی را دوباره کشف می‌کند.

مردی به یک مسابقه‌ی تلویزیونی می‌پیوندد که در آن شرکت‌کنندگان، که اجازه دارند به هر کجای دنیا فرار کنند، توسط "شکارچیانی" که برای کشتنشان استخدام شده‌اند، تعقیب می‌شوند.

یک سرقت الماس، شعبده‌بازان بازنشسته‌ی سوارکاران را با بازیگران جدید گرینبلات، اسمیت و سسا دوباره متحد می‌کند تا مجرمان خطرناک را هدف قرار دهند.

الفابا، جادوگر شرور آینده غرب و رابطه‌اش با گلیندا، جادوگر خوب شمال. دومین فیلم بلند اقتباسی دو قسمتی از نمایش موزیکال برادوی.

سفر سلنا کوینتانیلا از اجرا در رویدادهای محلی تا تبدیل شدن به "ملکه موسیقی تجانو" با گروه خانوادگی‌اش سلنا و لوس دینوس، که به تورهای استادیومی با بلیت‌های فروخته شده ختم شد، از طریق فیلم‌های آرشیو شخصی روایت می‌شود.

وقتی چلسی مجبور می‌شود به نیوهمپشایر برود، خود را در موقعیت شغلی و رابطه‌اش در شرایط نامساعدی می‌بیند.

ریچل کارور که ناامیدانه می‌خواهد به نیویورک برگردد، با دشمن قسم‌خورده‌ی خانواده‌اش، جیکوب راش، سوپراستار دنیای تجارت، معامله‌ای می‌کند. با این حال، رقابت تلخ خانواده‌هایشان همه چیز را تهدید می‌کند.

فیلم «عشق می‌درخشد» که یک فیلم ماجراجویانه با حال و هوای خاص است، ران سکسمیت، ترانه‌سرای کانادایی، را دنبال می‌کند که آخرین تلاش خود را برای رسیدن به یک «موفقیت» آغاز می‌کند. پرده کنار می‌رود تا نگاهی اجمالی به درون این فرآیند داشته باشیم، زیرا سکسمیت با افراد افسانه‌ای همکاری می‌کند...

ربکا بری، خبرنگار ITV News، با افراد مشهوری از جمله شاهزاده هری و هیو گرانت ملاقات می‌کند تا از تلاش‌های مداوم برای افشای تاکتیک‌های غیرقانونی مطبوعات زرد بریتانیا مطلع شود.

دو دزد خرده‌پا، سالی و لو، عمارت یک بیوه مرموز را هدف قرار می‌دهند. در حالی که سالی مجذوب زیبایی او می‌شود، سرقت آنها با تعقیب و گریزهای مرگبار یک قاتل سریالی که شهر را طعمه خود کرده، درگیر می‌شود.

پس از مرگ پدرشان، دو خواهر در خانه دوران کودکی خود دوباره به هم می‌پیوندند تا اسرار فراموش شده را کشف کنند و زخم‌های قدیمی را سر باز کنند.

بلا پس از اینکه به خاطر ترک یک نمایش رقص شهرت زیادی پیدا کرد، به استودیویی در یک شهر کوچک پناه می‌برد. در آنجا با ویل، مدیر املاک بااستعداد، آشنا می‌شود و در حالی که برای یک نمایش تمرین می‌کنند، دیدگاه‌های جدیدی در مورد رقص، زندگی و عشق پیدا می‌کنند.

یک طراح با استعداد اما نادیده گرفته شده اهل نیویورک که پس از یک کشف ویرانگر در تعطیلات، در کلرادو گیر افتاده، عشق غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند که زندگی و مسیر شغلی‌اش را متحول می‌کند.

رم، ۲۳ مارس ۱۹۴۴: ۳۳ سرباز آلمانی بر اثر انفجار بمب کشته شدند. به سرهنگ دوم هربرت کاپلر دستور داده شد تا ده برابر این تعداد ایتالیایی را اعدام کند.

گدار جوان پس از نوشتن برای کایه دو سینما، تصمیم می‌گیرد که فیلم ساختن بهترین نقد فیلم است. او بورگارد را برای تأمین مالی یک فیلم بلند کم‌بودجه متقاعد می‌کند و با تروفو فیلمی درباره یک زوج گانگستر می‌سازد.

دو قمارباز که از زندان آزاد شده‌اند تصمیم می‌گیرند یک کازینوی غیرقانونی باز کنند، اما درگیر مافیا می‌شوند و دوست دختر یکی از قماربازان در این میان گرفتار می‌شود.

یک درام جنوبیِ پویا و زنده درباره‌ی بلوغ، در فضای گذار بین دبیرستان و دانشگاه اتفاق می‌افتد، زمانی که به نظر می‌رسد زندگی سراسر پرسش و پاسخ است و آینده به طرز ترسناکی نامعلوم. این اثرِ گروهی که در کلیسای باپتیست چارلستون، کارولینای جنوبی و اطراف آن اتفاق می‌افتد، سه شخصیت اصلی را در خود جای داده است - بریا، دختر یک کشیش درون‌گرا که دچار شک و تردید ناتوان‌کننده‌ای است، لورای بیش‌فعال، بهترین دوست بریا و یک مؤمن معتقد، و تیم، پسرِ خوش‌قلبِ یک خواننده.

قلب متیو روی میز سالن خالکوبی از تپیدن ایستاد. حالا، والدینش پسر در حال مرگ خود را در آغوش دارند. اما در دستانشان سرنوشت دیگران نیز هست: نوید زندگی‌های جدید و مرگی که به تعویق افتاده است. با دسترسی شگفت‌انگیز و صمیمیتی قابل توجه، «یادآوری مرگ» ما را با سر به دنیایی از امید از دست رفته و امید بازگشته می‌برد. مرثیه‌ای برای زیبایی زندگی در سایه مرگ.

پس از کشف یک افسانه شهری در مورد یک قاتل سریالی دیوانه که چیزی جز یک "لبخند" حک شده روی صورتش ندارد، یک نوجوان شکننده ذهنی باید بفهمد که آیا او دیوانه شده است - یا اینکه ممکن است قربانی بعدی باشد.