After his son witnesses a brutal murder by a notorious crime boss, a deaf Indonesian gangster is thrust into the fight of his life when he takes on his dangerous former allies, including a sociopath assassin, in order to protect his child.
جی.جی، یک ستاره در حال ظهور در صحنه جرم، در حال تثبیت قدرت خود بر محله است. یکی از تنها موانع باقی مانده این است که کارتل هروئین به طور قابل درک تمایلی به رها کردن چنین بازار پرسودی ندارد.
Adel (Ahmed Ezz) is a middle-aged man, raised by his strict grandfather who he was deeply inspired by. Set in the 1970's, he met his first love, Nadia, (Menna Shalaby) who later became his wife and the mother of his son. After this, a chain of events lead to Adel committing many crimes, which are investigated by Amgad Al Husseiny (Maged el kedwany) and later in the movie, a series of surprises are revealed.
کیک بوکسوری در رینگ در مقابل حریف کثیف خوب به قتل میرسد. خواهر او قول انتقام او را میدهد و برای این کار با هر دو کیک بوکسور کثیف که قاتل برادر او بوده اند مسابقه میدهد.
یك مرد زنى رو ملاقات میكند كه به مظنون به قتل نامزد اوست.او یك جیب بر است كه از طرف اداره جرایم سازمان یافته تحت نظر است.در ادامه انها تصمیم میگیرند كه حقایقى را.
کلویی ادیسون (داوینا ورکز) از 13 سالگی می خواست در تجارت خانواده اش باشد. مادرش ملکه (نائه سو) مسئول عملیات است و کلویی آرزو دارد که دقیقاً مانند او باشد.
درست زمانی که فرصت آزادی پیش می آید، سرجیو خود را در زندان می بیند. تنها کاری که او باید انجام دهد این است که یک کار ساده را انجام دهد: پیدا کردن چیزی مدفون در یک باغ.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...