فیلم های کمدی ( Comedy) - صفحه 121

"آدام" نوجوانی بی دست و پا آخرین تابستان دبیرستان خود را با خواهر بزرگتر از خود می گذراند ...

هشت گردشگر که همدیگر را در یک کمپ تعطیلات ملاقات کرده اند برای یک اسکی سواری هیجان انگیز برنامه ریزی میکنند و...

 "برد" تصور می کند دختر رویاهایش را با "بروک" پیدا کرده است.یک شب که او تصور می کند همه رویاهایش به حقیقت تبدیل شده است به یک مشکل بزرگ برمی خورد و...

چهار تن از نمادهای فرهنگی دهه 1950 در یک هتل با هم ملاقات می کنند.دو تن از آنها متوجه می شوند بسیار بیشتر از آنچه پیش بینی می کردند نقاط مشترک دارند و...

چه می شود اگر یک فیلمنامه نویس خلاقیت خود را از دست داده و به هر کسی که می تواند برای کمک رجوع کند،حتی اگر او دختر افسانه ای “زئوس” باشد…

یک زن و شوهر جوان یک سینمای قدیمی با بدهی را به ارث می برند، که با نام "گودال فرار" شناخته می شود و سه سالخورده در آنجا کار می کنند

یک مبلغ کنسرت، بعد از این که در دادگاه، بدون هیچ وکیلی، موفق شد خود را از اتهام قتل مبرا کند، تصمیم می گیرد در انتخابات بازپرس قضایی بخش سن برناردینو شرکت کرده و با دادخواه پرونده اش به رقابت بپردازد.

وقتی پسر یکی از دو مردی که با هم زندگی می کنند اعلام می کند قصد ازدواج دارد زندگی آنها دستخوش تغییر می شود.آنها تلاش می کنند زندگی و رابطه خود را با نامزد او ...

یک پیشخدمت مهاجر پسر پانزده ساله ای را گول زده و مرگ خود را جعل می کند تا بتواند به این طریق اخاذی کند. اما وقتی آن دو عاشق هم می شوند همه چیز به ...

این فیلم داستان های در هم تنیده ی چند تن از ساکنان ورشو را روایت می کند.

زنی با شوهرش شرط می بندد که می تواند اولین مردی را که می بیند مجبور کند که به او پیشنهاد ازدواج دهد.

پس از نقل مکان از یک آپارتمان کوچک به یک واحد بزرگتر، یک زوج جوان به طور غیر منتظره ای با همسایه جدید خود ملاقات می کنند ...

جی و باب ساکت به هالیوود می‌روند تا مانع ساخته شدن ریبوت فیلمی بر اساس زندگی‌شان شوند.

"تد" که هنوز به دنبال عشق زندگی اش است  "ایلن" را تا هواپیمایی که در آنجا کار می کند تعقیب می کند."الین" دیگر نمی خواهد با او باشد اما وقتی خدمه پرواز و مسافران به ...

چهار پسر پیش از ورود به دبیرستان با هم پیمانی میبندند و....

کلیو در کلیسا به کودکان آموزش های دینی می دهد. او در حومه ی دنور ساکن است و از زندگی و شغلش راضی می باشد اما حمایت او از یک دختر نوجوان شغلش را در خطر قرار داده است.

فردی که نسبت به بشقاب پرنده ها تعصب دیوانه واری دارد تصمیم می گیرد خانواده اش را به خطر بیندازد تا آروزی تمام دوران زندگی اش را به حقیقت تبدیل کند: دزدیده شدن توسط بشقاب پرنده.

پدر و مادر لارا هنگامی که او هشت سال داشت از یکدیگر جدا شدند. اکنون او سیزده ساله است و به همراه مادر، ناپدری، دو نابرداری، یک ناخواهری و یک برادر ناتنی اش زندگی می کند. او قبلا به پدر، نامادری و خواهر ناتنی اش نیز سر می زد اما هم اکنون یک طلاق دیگر نیز د

هشت دوست با کمک یکدیگر به طور مداوم خانه هایشان را عوض می کنند؛ از یک آپارتمان به آپارتمانی دیگر، از یک خانه ی شریکی به یک خانه ی شریکی دیگر. این تغییرات همچنین باعث تغییر روابط آن ها نیز می شود؛ بعضی روابط به هم می خورند و برخی دیگر رشد می کنند...