کینگ روزنامه نگار ورزشی ساکن کالیفرنیا ست که همسرش را از دست داده و زندگی بسیار موفقی دارد، اما پسرش دیوید که مایه مباهات و شادمانی اوست، تصمیم دارد که ورزش بسکتبال را کنار بگذارد و در نتیجه از بورسیه تحصیلی هم محروم میشود. هدف دیوید رفتن به دانشکده هنر
در دهه 1950 ، دو بازیگر یک خانه خیریه برای "یتیمان" تأسیس کردند (کودکانی که به دلیل قومیت مختلط خود عمداً رها شده و از آنها اجتناب کردند). بچه ها می بینند که به درستی دوست داشته می شوند و از آنها مراقبت می کنند.
هنگامی که یک تاجر موفق درمی یابد مسافرخانه ی عمه اش را به ارث برده است ، تصمیم می گیرد مسافرخانه را بازسازی کند تا درست قبل از کریسمس آن را به فروش برساند. اما…