اعضای یک فرقه، در منبع آب یک شهر خرابکاری کرده و سپس در ساحل دست به خودکشی دسته جمعی می زنند. اعضای خانواده آنها در سالگرد مرگ عزیزانشان در ساحل جمع می شوند و...
"ریوتا نونومیا" تاجر موفقی است که فقط به پول فکر می کند. وقتی متوجه می شود پسرش هنگام تولد با کودکی دیگر عوض شده، مجبور می شود تصمیم بزرگی بگیرد که بر روی زندگی خود ...
فابینین یک ستاره است، ستاره سینمای فرانسه. او در میان مردانی که او را دوست دارند و تحسین می کنند، سلطنت میکند. وقتی او خاطرات خود را منتشر می کند، دخترش لومیر به همراه همسر ...
همسر یک زن جوان بدون هیچ دلیلی دست به خودکشی زده و همسر و نوزادش را تنها می گذارد. "یومیکو" دوباره ازدواج کرده و از اوزاکا به یک دهکده کوچک نقل مکان می کند و...
ریوتا در که در گذشته نویسندهی موفقی بوده همچنان در آن روزها زندگی میکند و درآمدی که از طریق کارآگاه خصوصی بودنش بدست میآورد را در قمار هدر میدهد تا حدی که حتی از پس ...
اوسامو یک کارگر معمولی ساختمان است، اما درواقع خرج زندگی خود را با فروش اجناسی که با پسرش شوتا از فروشگاهها میدزدند، به دست میآورد. همسر او، نوبویو در یک خشکشویی کار میکند و چیزهایی ...
میسومی سابقه کیفری دارد و چندین سال است که در زندان به سر می برد و در حال حاضر پرونده ای جدید برای او باز شده، به نظر میرسد میسومی به اتهام جدید اعتراف کرده ...
فیلم درامی درباره فرزندانی است که در یک روز تابستانی به دیدار پدر و مادر پیرشان می روند.پدر و مادر آنها دهه ها است که در خانه خانوادگیشان زندگی می کنند.پسر و دختر آنها برای ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...