It is Arild's birthday, but his father has forgotten this and goes to work as usual. The mother is in the hospital to give birth. In the afternoon father and son visit the mother in the hospital.
In Stockholm, on St. Lucy's feast day, a bandit daringly robs a crowded post office. Within a fortnight, two witnesses are dead. Two cops from vice squad, Johansson and Jarnebring, who were the first to the crime scene, pursue all leads and identify a suspect, an arrogant member of the elite secret police, a man assigned to guard the country's Minister of Justice. Just as the beat cops think they've tightened the noose around the suspect, loose ends appear, witnesses lose their certainty, alibis
"هدویگ ینسن" بندبازی مشهور است که در چشم عموم به عنوان "الویرا مادیگان" شناخته می شود.او با یک افسر سوئدی که دارای دو فرزند است آشنا می شود.آنها تصمیم به فرار می گیرند اما از ...
یک کارگردان سینما در کنار آمدن با همسر و ازدواجش مشکل دارد. اما دخترشان تنها راه نگه داشتن رابطه ی آنهاست. وی به دنبال عشق و رابطه جنسی با زن متاهلی برای مدتی است ...
جوهان، یا همان فیمپن، یک بچه ی شش ساله است که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. یک روز استعداد فوق العاده ای او در فوتبال کشف می شود. طولی نمی کشد که فیمپن سفر خود را به همراه تیم ملی آغاز می کند. فیمپن به یک ستاره تبدیل شده و رسانه ها همگی خواستار مصاحبه با او هستند. این شرایط باعث می شود که رسیدن به درس و مدرسه برای او دشوار شود.
مالمو،سوئد،دوران جنگ جهانی دوم."استیگ" نوجوانی پانزده ساله در آستانه ورود به بزرگسالی است."وایولا" معلم 37 ساله اوست.او به زیبایی و کمال او علاقه مند می شود."وایولا" به جوانی و معصومیت او علاقه مند می شود ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...