یک زن بازنشسته یک مربی رقص استخدام می کند تا به او در خانه او کلاس های خصوصی رقص بدهد -- یک بار در هفته به مدت شش هفته. چیزی که به عنوان یک رابطه متخاصم شروع می شود، در حالی که با هم می رقصند به یک دوستی نزدیک تبدیل می شود.
مأمور زن آف بی آی وارد فرقه ی مسیحی غیر قابل اعتماد آمیش (فرقه ی منشعب شده از منونیت ها در قرن هفدهم ) میشود تا درباره آتش سوزی های عمدی و متعدد ساختمانها تحقیق کند.
داستان یکی از مدیران سابق شهر نیویورک (دایان لین) که به همراه همسرش (نیل مک دانو) به این کشور نقل مکان می کند و با یک زن مزرعه دار بی سواد (جنا رولندز) دوست می شود.
در شهر کوچک" دیکسی"، کلانتر فقید کاملاً راضی بود که رئیس یک جامعه جدا از هم شود. در آنجا برادران ثروتمند ، "هارلان" و "میسون دیویس" ، ارباب هستند. جانشین وی ، جانباز جنگ جهانی دوم، "فرانك ریچاردز"، دیدگاه مدرن تری دارد ...
یک شب غریبه ی عجیب و غریبی که به کمک نیاز دارد از یک زن که تنها در جنگل زندگی می کند اجازه می گیرد که از تلفنش استفاده کند. به زودی مشخص می شود که ان ها در حال انجام یک بازی ذهنی خطرناک هستند و اینکه چیز مشکوکی در مورد ان جنگل وجود دارد.
یک خانواده شهری که از خشونت و جرم درون شهر خسته شده اند، به یک روستای کوچک در کنار یک دریاچه نقل مکان می کنند. همه چیز به ظاهر خوب به نظر می رسد تا زمانی که اجسادی در دریاچه ظاهر می شوند...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...