هنگامی که هواپیمای آنها در یک کوه پوشیده از برف دورافتاده سقوط می کند، جین و پل باید به عنوان تنها بازماندگان برای زندگی خود بجنگند. حال آنها ماجراجویی پر خطری را آغاز می کنند.
"هنری پول" به خانه ای در محله قدیمی خود نقل مکان می کند تا چیزی را به که اعتقاد خود آخرین روزهای تنهایی است سپری کند. اما کشف یک معجزه توسط یک همسایه پر سر و صدا، خلوت او را به هم زده و ایمانش به زندگی را بازمی گرداند...
«مايکل فرادي» (بريجز)، استاد دانشگاهي است که همسرش - مأمور FBI - هنگام انجام وظيفه، توسط اعضاي يک گروه تروريستي دست راستي به قتل رسيده است. «مايکل» آرام آرام مشکوک مي شود که خانواده ي ...
«جان کلاين» (گير)، خبرنگاري است خوش آتيه که به واسطه ي مرگ همسر محبوبش، «مري» (مسينگ) در تصادف اتومبيل خرد و درهم شکسته است. «مري» درست پيش از تصادف تصويري تکان دهنده از موجودي شبيه ...
وقتی چهار دوست دوران کالج که در میانه چهل سالگی خود هستند برای دیدار سالانه،یکدیگر را ملاقات می کنند،اوضاع از کنترل خارج شده و پیمانی که به عنوان مردانی جوان بسته بوده اند به سراغشان ...
"هریت" (شرلی مکلین) یک تاجر بازنشسته است که تلاش میکند همه چیز را در اطرافش تحت کنترل بگیرد. زمانی که او تصمیم میگیرد سرگذشت خود را بصورت کتاب درآورد، از یک نویسنده جوان به نام ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...