«میلک» در چارچوب داستانی واقعی، به زندگی «هاروی میلک» (شان پن) میپردازد. میلک در دهه 70 میلادی در راهاندازی یک مغازه دوربینفروشی، فعالیتهای خود را در راه پشتیبانی از حقوق همجنسگرایان آمریکا آغاز کرد. او ...
ماریون کرین مقدار زیادی پول از مردی که با رئیسش کار می کند سرقت می کند.در میانه راه برای دیدن دوست پسرش او در هتلی قدیمی که توسط نورمن بیتز عجیب اداره می شود توقف ...
داستان درباره یک دختر نوجوان می باشد که دارای یک بیماری علاج ناپذیری می باشد. این دختر به یک پسر نوجوان که دارای ارتباط با شبح یک خلبان ژاپنی مربوط به جنگ جهانی دوم است ...
«مايک» (فينيکس)، پسري جوان، تنها و غشي است که دنبال مادري مي گردد که سال ها نديده است. او با «اسکات» (ريوز)، پسر متمرد شهردار پورتلند آشنا مي شود و آن دو ماجراجويي هاي ...
«لري مارتو» (ديلن)، مرد شکم گنده اي است که زماني جذاب بوده و حالا رستوراني را اداره مي کند. همسرش، «سوزان» (کيدمن) مي خواهد به عنوان مجري تلويزيوني به شهرت برسد و مطمئن است که ...
فیلم زندگی گروهی از نوجوانان عادی دبیرستانی را به تصویر می کشد.فیلم زندگی روزانه هر شخصیت را دنبال می کند.اما دو تن از آنها تصمیم می گیرند کاری کنند تا دوستشان هیچگاه فراموش نکند...
«ویل هانتینگ» (مت دیمون)، سرایدار دانشگاه MIT، استعداد شگفت انگیزی در ریاضیات دارد، اما به یک روانشناس نیز احتیاج است تا به او در پیدا کردن مسیر زندگیاش کمک کند...
"آرتور برنان" (متیو مککانهی) که از زندگی اش سیر شده، به جنگلی که معروف به "جنگل خودکشی" است و در پایه کوه فوجی ژاپن قرار دارد، می رود. در طول راه او با مردی ژاپنی ...
یک بازاریاب شرکت فروشنده گاز طبیعی با همکارش برای گرفتن حق امتیاز حقاری وارد یک شهر روستایی کوچک می شوند، بدون آنکه بدانند سرنوشت چه تقدیری برای آنها رقم زده و با چه مشکلاتی مواجه ...
«فارستر» (کانري)، نويسنده اي که پس از بردن جايزه ي پوليتسر در چند دهه ي قبل ديگر کتابي ننوشته، و «جمال» (براون)، پسري شانزده ساله که اشتياقي نهفته براي نوشتن دارد، در دنياي خود زندگي ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...