را اسمیت جاه طلب اما ناامید، به تفنگدار خوش چهره پاول ساکسون که در راه برگشت به خانه از جنگ جهانی دوم است برخورد می کند. علاقه ای بین آنها شکل می گیرد اما شرایط ...
در سال 1944،"کاپیتان جوزیا نیومن" پزشک مسئول پخش هفت در بیمارستان نیروی هوایی در آریزونا است.بیمارستان دچار کمبود منابع است و او تلاش می کند با کمک کارکنان خود این کمبود را جبران کند...
استیون هلیارد (لسلی نیلزن) تهیه کننده تئاتر شهر نیویورک و همسرش کی اشلی هلیارد (جون آلیسون) خواننده محبوب سابق رادیو ،اندکی پس از دهمین سالگرد ازدواجشان مقدمات طلاق خود را می چینند.
جک برنز برای آزاد کردن دوستش باندی که به کار اجباری محکوم شده است، خود را وارد زندان می کند اما متوجه می شود باندی قصد فرار ندارد. او تصمیم می گیرد فرار کند اما ...
جانی ویکتور یک بازیگر زن است که عاشق یک تاجر جهانی به نام لوییس گالت شده است. لوییس در واقع رهبری سازمانی از تبه کاران را بر عهده دارد که به صورت غیر قانونی سکه ضرب می کنند. جانی به زودی متوجه می شود که گالت او را فریب داده و قصد ندارد برای زندگی با او از
"جیم گوردون" فرمانده واحدی از خلبانان داوطلب آمریکایی است که پیش از ورود به جنگ جهانی دوم در چین می جنگید.او باید با مشکلات شخصی و افسردگی های سربازان خود مبارزه کرده و از طرفی ...
پس از اینکه یک مرد بازیگر جاه طلب خود را وارد زندگی نمایشنامه نویسی سالخورده و ثروتمند کرده و با او ازدواج می کند، به همراه معشوقه اش نقشه قتل زن ثروتمند را طراحی می ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...