"مدی" نقش مهمی در تعطیلات آخر هفتهی دانش آموزان (تمرین تیراندازی) در یک اردوگاه بدست می آورد. در همین حال، قاتلی بی بند و بار، برای ساخت فیلم خود، دست به کشت و کشتار فجیع میزند.
"هرمون" ۳۵ ساله، مجرد و بیکار در میابد که دوستش که در برنامه هواشناسی تلویزیون کار می کند با همکارش روی هم ریخته است و از این موضوع بسیار عصبانی شده و به ناچار بعد از ترک وی مجبور می شود که با برادر کوچکترش زندگی کند ...