داستان جاکوب مکنیلی هجده ساله که در کوههای آپالاچی کارولینای شمالی اتفاق میافتد. او میان دلجویی کردن از پدر متماد خود و ترک کوهها برای همیشه با دختری که دوستش دارد، سرگردان است.
ویکی مالونی به صورت تصادفی توسط یک زن و شوهر آشفته ربوده می شود. او که شاهد اختلافات میان این زوج بوده، باید از نقطه ضعف هایشان برای ایجاد شکافی میان آنها استفاده کند تا ...
پیتر هر شب یک کابوس تکراری را میبیند که در آن خانواده خود را از دست میدهد و این رویا و خواب زمانی رنگ واقعیت به خود میگیرد که یک نیروی مخرب به زمین حمله ...