داستان دو گروه دوست صمیمی به نام های مونتل و کلاید و برندی و آدینا که در مهمانی با هم ملاقات می کنند، جایی که کلاید باعث می شود آدینا فکر کند که بسیار ثروتمند است و او را در همان شب با او به هم آغوشی بپردازد.
هنگامی که یک چوب بر پنجاه ساله به نام ویلیام و کودکی شش ساله به نام بروکلین، در تلاش هستند تا اهریمنی غیر قابل مشاهده را شکست دهند، بروکلین تصمیم میگیرد تا چهار داستان انگیزشی ولی ترسناک را برای ویلیام تعریف کند تا حواسش از خطر پیش رو منحرف شود. اولین...
دوماس بیچ، اپراتور زندان، ارتشی از روبات ها را می سازد که می توانند از تجربه و داستان ها درس بگیرند. وی سپس آقای سیمز را برای گفتن داستان استخدام می کند که به ربات ها کمک می کند تا مجرمان را پیدا کنند.