راس ریموند، خواننده شماره یک آمریکا، ناپدید میشود و با نام تامی هالستد به نیروی دریایی میپیوندد. دوروتی رابرتز، روزنامهنگار مجله، مصمم است بفهمد چه اتفاقی برای راس افتاده است و تمام تلاش خود را میکند تا عکسی از او بگیرد تا ثابت کند که او راس ریموند است. دوستان تامی، پومروی واتسون و اسموکی آدامز، در حالی که پومروی نامههای عاشقانه به پتی اندروز مینویسد، به او کمک میکنند. اما چون اسموکی باعث میشود پومروی در نامهها درباره خودش دروغ بگوید، و وقتی پتی به پایگاه نیروی دریایی میآید، او ...
صاحب یک قاطر ناطق ، که اکنون یک پرورش دهنده اسب است ، با گانگسترها درگیر می شود. به صورت دقیقتر باید گفت که این قاطر سخنگو تصمیم میگیرد که به استاد خود (دونالد اوکانر) کمک کند تا وی بتواند از پس باند راکتیها، نجات پیدا کند و ...
هنری که روی زندگی آبزیان بسیار وسواس دارد به داخل دریا افتاده و تبدیل به یک ماهی می شود. هنری قبلاً که انسان بود برای استخدام در نیروی دریایی امتحان داده اما قبول نشده بود، ...
داستان دختر جوانی که وظیفه خدمتکاری و مراقبت از یک یک پیرزن ترسناک را بر عهده می گیرد. اما او نمی داند که پیرزن هر شب مقداری خون از او دزدد تا گیاه عجیبش را تغذیه کند.
دکتر سو واک بخشی از مغز یک خلافکار را درون جمجمه دوستش کار میگذارد تا جانش را نجات دهد ولی دوستش بعد از به هوش آمدن متوجه میشود که دارای 2 شخصیت کاملاً مجزا از یکدیگر است.
یک خلبان نمایشی آکروجت تصمیم می گیرد که به نیروی هوایی ملحق شود و دو دستیار کودنش نیز تصمیم می گیرند به همراهش بروند. از آن جایی که این دو دستیار ابوت و کاستلو هستند، نیروی هوایی هنوز نمی داند با چه دردسری روبرو شده است...
دو فروشنده ی بادام زمینی با رئیسشان به مشکل بر می خورد و برای فرار از او در قطاری مخفی می شوند که به سمت غرب حرکت می کند. آن ها در مزرعه ای به عنوان کابوی مشغول کار می شوند اما هیچ یک از آن ها نه درباره ی کابوی ها و نه درباره ی اسب ها هیچ اطلاعاتی ندارد.
در زمان شبهای عربی، شهر بغداد توسط سلطان "علی باجازت" اداره می شود، اما در واقع توسط وزیر اعظم "غمال" کنترل می شود. فقیران بغداد توسط "کریم"، دزد بغداد یاری می شوند ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...