یک جراح در حین عمل جراحی خود را زخمی کرده و مبتلا به بیماری سیفلیس می شود.زندگی پزشک نابود می شود اما برخلاف بیمارش او زندگی دیگران را با خود نابود نمی کند...
زنی سالخورده که در ناگازاکی زندگی می کند،در تعطیلات تابستانی مسئولیست مراقبت از چهار نوه خود را به عهده می گیرد.آنها درباره بمب اتمی که در سال 1945 در آنجا منفجر شده و پدر بزرگشان ...
ایچیرو آیوئه نقاشی جوان با بازیگری مشهور به نام میاکو ساجیو که برای گذراندن تعطیلات در کوهستان به سر می برد برخورد می کند.او میاکو را سوار کرده و بطور اتفاقی در یک مسافرخانه ساکن ...
پس از نبردی با تبهکاران رقیب، یک گنگستر خرده پا توسط دکتری الکلی معالجه می شود. دکتر بیماری سل مرد را تشخیص داده و او را متقاعد می کند درمانش کند. آن دو از رابطه ...
به دنبال جنگ جهانی دوم،یک پروفسور بازنشسته که به روزهای انتهایی زندگی خود نزدیک می شود زندگی خود را در توکیوی جنگ زده دچار تغییر می بیند.او که نا امیدی اش را انکار می کند ...
یک جنگجو که از شهر به بیرون رانده شده بود بعد از چندین سال بازمیگرد و میبیند که شهر توسط دو گروه اوباش اشغال شده است. حال او تصمیم میگیرد این دو گروه را بر ...
«گوندو» ( ميفونه ) مدير توليد يك كمپانى كفشسازى است. فرزند گوندو را مى ربايند و در قبالش تقاضاى پول هنگفتى مى كنند؛ اما خيلى زود معلوم مى شود كه به اشتباه فرزند راننده ى ...
دختر یک استاد دانشگاه که از نظر سیاسی بی آبرو شده است تلاش می کند در ژاپن منتهی به جنگ جهانی دوم و وضعیت نابسمان آن،جایگاه خود در عشق و زندگی را پیدا کند...
داستان در مورد مردی است که سالها خون و خونریزی راه می اندازد و قلمروی خود را گسترش میدهد و در اخر عمر خود قصد دارد که اموال خود را بین فرزندانش تقسیم کند که ...
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او 6 سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده ...
ژاپن، قرن يازدهم. يك هيزمشكن ( شيمورا )، يك راهب و يك مرد عامى، از باران به خرابه هاى دروازه ى راشومون پناه مى برند و راهب داستان محاكمه اى را كه شاهد بوده با ...
«كنجى واتانابه» ( شيمورا )، كارمند قديمى بخش بايگانى شهردارى، در مىيابد كه به سرطان معده مبتلا شده و بيش از شش ماه ديگر زنده نمیماند. او ابتدا میخواهد تا از آخرين روزهاى زندگی اش ...
سال 1573. در جنگ بر سر کيوتو، «شينگن تاکه دا» (ناکادايي)، رهبر خاندان «تاکه دا» به دست يک تيرانداز کمين کرده، زخم مهلکي برمي دارد و به برادرش «نابوکادو» (يامازاکي) دستور مي دهد تا ...
ژاپن، اوايل قرن نوزدهم. »دکتر نايدي« (ميفونه)، مشهور به »ريش قرمز«، پزشک مسئول يک درمانگاه عمومي فقيرانه است. »دکتر نوبورو ياسوموتو« (کاياما)، پزشک يار جديد، به رغم نافرماني هاي اوليه اش از »ريش قرمز«، از ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...