"ایگور" و پدرش "راجر" زندگی مناسبی برای خود با اجاره دادن آپارتمان به مهاجران غیرقانونی دست و پا کرده اند.اما وقتی بازرسی به طور سرزده از آپارتمان دیدن می کند و "آمیدو" در عجله برای ...
در بلژیک امروزی، یک پسر جوان و یک دختر نوجوان که به تنهایی از آفریقا سفر کرده اند، دوستی شکست ناپذیر خود را در برابر شرایط بی رحمانه تبعید خود قرار می دهند.
«رزتا» (دوکن) با مادر الکلي، بي مسئوليت و نوميدش (يرنو) در يک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتي دارد و نه آب لوله کشي، زندگي مي کند. او آرزوي يک زندگي معمولي را دارد ...
«سونيا» (فرانسوا)، دختري هجده ساله، تازگي بچه اي به دنيا آورده است. «سونيا»، «برونو» (رنيه) پدر بچه را در خيابان در حال گدايي پيدا مي کند، ولي «برونو» از خود علاقه اي نشان نمي دهد ...
ساندرا، یک مادر جوان بلژیکی، متوجه می شود همکارانش در ازای اخراج او ترفیع گرفته اند. او تنها یک هفته فرصت دارد تا همکارانش را راضی کرده و شغلش را حفظ کند...
«لورنا» دختر مهاجر آلبانیایی برای بدست آوردن تابعیت بلژیک با معتادی بنام «کلودی» ازدواج کرده است. حالا او قرار است در ازای دریافت پول با یک مافیای روس ازدواج کند تا او هم صاحب اقامت ...