«مارتی مک فلای» که به تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط «دکتر امت» به اینده فرستاده میشود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند اما متاسفانه اوضاع خراب تر میشود…
در سال 1995 «مارتی مک فلای» یک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دریافت میکند، و محتویات نامه به مارتی کمک میکند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان ...
"مدلین"، یک نویسنده، و "مدلین"، یک بازیگر، سالهاست که از هم متنفر هستند. "مدلین" با "ارنست" که روزگاری نامزد "هلن" بوده ازدواج کرده است. هر دو آنها در خفا معجون جاودانگی می خورند تا اینکه...
اگر آنها اولین اجرای گروه "بیتلز" را در آمریکا از دست بدهند، برای بقیه عمر از خود متنفر خواهند شد. به همین دلیل شش دختر با اینکه هیچ بلیطی ندارند، به سمت محل اجرا حرکت ...
نويسنده ي موفق داستان هاي رمانتيک، «جون وايلدر» (ترنر) براي نجات خواهرش که به گروگان گرفته شده به کلمبيا مي رود. در اين جا يک ماجراجوي امريکايي به نام «جک کالتن» (داگلاس)، «جون» را از ...
ستاره برنامه های کارتونی "راجر" نگران است همسرش "جسیکا" با شخص دیگری رابطه داشته باشد به همین دلیل استدیو کارآگاه "ادی والیانت" را برای جاسوسی او استخدام می کند.اما وقتی جسد "ماروین" پیدا می شود ...
هیل ولی، سال 1985. «مارتی مک فلای» جوان (فاکس) نزد «دکرت امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، میرود که میخواهد ماشین زمانی را که ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار میافتد، ولی «براون» با رگبار ...
این فیلم بر اساس کتاب کلاسیک "جادوگران" نوشته ی رولد دال در سال هزار و نه صد و هشتاد و سه، ساخته شده است و داستان ترسناک، خنده دار و خلاقانه ی یک پسر بچه ی هفت ساله را روایت می کند که در زندگی واقعیش با جادوگران روبرو می شود.
فیلم ماجرای افسر اطلاعاتی مکس (برد پیت) می باشد که در سال 1942 و در شمال آفریقا با یک مبارز نیروی مقاوت فرانسه بنام ماریان (ماریون کوتیار) در پشت خطوط دشمن آشنا می شود. آنها ...
«فارست گامپ» (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. ...
يک ستاره شناس به اسم دکتر «النور آروی» (جودی فاستر) يکسری امواج هوشمند را که از اعماق فضا منتشر شده اند کشف می کند. او و دانشمندان گروهش پيغامها را کشف رمز می کنند و ...
“مارک” بعد از اینکه از یک حمله خشونت آمیز جان سالم بدر میبرد تصمیم میگیرد برای فاصله گرفتن از دنیای واقعیات، یک شهر مینیاتوری مرتبط با جنگ جهانی ایجاد کند تا روحیه خودش را بازیابد…
خلبان یک خط هواپیمایی، هواپیمایی را از سقوط نجات می دهد و به سلامت به زمین می نشاند اما تحقیقاتی که در مورد عملکرد خلبان بعد از سانحه صورت می گیرد حقیقتی ناگوار را آشکار ...
اسکروچ مردی خسیس و بداخلاق که در آستانه کریسمس با تنگ نظری خود قلب منشی همیشه وفادارش را می شکند و در شب کریسمس طبق معمول تنهاست تا اینکه ارواح کریسمس به سراغ او می ...
بئو ولف جتگجو باید هیولایی بنام گرندل، که مردم شهر را قتل عام کرده، را شکست دهد و پس از آن نوبت به مادر گرندل میرسد که برای گرفتن انتقام پسرش باز می گردد.
«نورمن اسپنسر» (فورد)، محقق علمي دانشگاه، روز به روز بيش تر نگران همسرش، «کلر» (فايفر) مي شود. «کلر» ادعا مي کند در داخل و اطراف خانه شان، در نزديکي درياچه ي ورمانت، صداهايي مي شنود ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...