داستان فیلم Three Thousand Years of Longing در خصوص زنی تنها و ناراحت میباشد. این زن متعلق به انگلستان است و در سفر خود به ترکیه، یک بطری باستانی را کشف میکند. هنگامی که این بطری را باز میکند، جنی ظاهر میشود و این جن از زن میخواهد که سه آرزوی خود را
چیزی از پیروزی «بیب» در مسابقه چوپانی در فیلم قبلی نمی گذرد، که هاگت مزرعه دار آسیب می بیند و نمی تواند کار کند. بیب برای نجات مزرعه باید به شهر بزرگ برود...
جیم کرگ که تا 18 سالگی در کوهستانهای استرالیا و در مزرعه پدر خود زندگی میکرده است با مرگ پدرش مجبور میشود که برای سرپا نگه داشتن مزرعه از کوهستان پایین بیاید و کار کند. ...
رابینسون کروزوئه پس از اینکه دوستش را به خاطر عشق مری به قتل می رساند توسط یک کشتی از بریتانیا خارج می شود. اما یک طوفان سهمگین کشتی او را در هم کوبیده و وی ...
مدتها از زمانی که مامیل به دلیل بد بودن صدایش از پنگوئن های دیگر جدا شد و سفر شگفت انگیزی را شروع کرد می گذرد.حالا مامبل با دختر مورد علاقه اش گلوریا ازدواج کرده و ...
«مکس» مامور پلیس سابق، اکنون یک مرد آواره تنهاست که در سرزمین های استرالیا که به بیابانی خشک تبدیل شده سفر میکند. تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم ...
شهر کوچک ايست و يک در نيو انگلند. ورود جادوگري به نام «داريل وان هورن» (نيکلسن) زندگي «الکساندرا» (شر)، «جين» (ساراندون) و «ساکي» (فايفر) را دگرگون مي کند. اما آنان وقتي به روحيه ي سلطه ...
سال 1983. «اوگوستو اودانه» (نولتي)، اقتصاد دان بانک جهاني، پس از گذراندن دوره ي خدمتش در جزاير کومور، همراه همسرش، «ميکائلا» (ساراندون) و پسر چهار ساله ي باهوشش، «لورنزو» به امريکا مي آيد. چند ماه ...
در آینده ای دور، در حالی که تنها بیابانی خشک از زمین باقی مانده است، باقیمانده ی نسل انسان ها برای بدست آوردن واجبات زندگی حاضرند یکدیگر را بکشند. مکس، مردی کم حرف که زن ...
داستان درباره پنگوئن های امپراطور در قطب جنوب است. مامبل یکی از این پنگوئن هاست که با بقیه فرق دارد. او برعکس بقیه پنگوئن ها نمی تواند آواز بخواند و این باعث می شود که ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...