داستان مددکاری به نام جک پالمر که شغل بر زندگی شخصی او مقدم بوده است. عمدتا، کار او کمک به چهار مرد دارای مشکل روانی است که زندگی منظمی در یک خانه داشته باشند.
دختر بچه یازده ساله ی بعد از فوت مادرش از پدر سواستفاده گرش جدا میشود و بین خانواده دوستان و اقوام در رفت و آمد است.او آرزو دارد که بتواند به خانه ش زنگ بزند.