هنگامی که جک برای عروسی بهترین دوستش به چندین ایالت دورتر سفر می کند، از او خواسته می شود که در میانه راه سامانتا، ساقدوش عروس را سوار کرده و با خود به مراسم آورد.
داستان زنی جوان که جزیره ای کوچک را از پدربزرگ و مادربزرگش به ارث می برد. پس از مدتی او متوجه می شود که این جزیره، رازی تاریک و ترسناکی را در وجود خود نهفته است...