یو کاتایاما مرد جوانی است که در روستای دورافتاده اما زیبای کامونمورا زندگی می کند. او از کودکی در آنجا زندگی می کند و به دلیل حادثه ای در گذشته قادر به ترک آنجا نیست. یو برای پرداخت بدهی مادرش در یک بازیافتی کار می کند.
پدر کوجی آکاشی خودکشی کرد. پدرش یک افشاگر بود که یک شرکت بزرگ را درگیر می کرد. خانواده کوجی اکنون با ویرانی روبرو هستند. حال کنیچی کیتامورا در یک پرورشگاه کار می کند.
پدر کنجی یاماموتو در اثر استفاده از داروی روان گردان درگذشت و زندگی اش غرق در یاس و ناامیدی شد. پس از مدتبی وی به یک جنایتکار ملحق شد. در آنجا با رئیس باند هیروشی شیباساکی ملاقات کرد و...
داستان هفت جوان در مئباشی و توکیو. برخی از آنها در زادگاه خود زندگی می کنند و برخی دیگر برای تحقق رویاهایشان به توکیو نقل مکان کرده اند. دست تقدیر آنها را به یکدیگر رسانده تا آینده شان را بسازند.