فیلم های کارگردان کیسوکه کینوشیتا (Keisuke Kinoshita)

فیلم داستان دهکده ای دورافتاده را روایت می کند که کمبود غذا موجب تصویب قانونی شده که طبق آن افراد بالای هفتاد سال باید توسط اقوام خود به بالای کوهستان نارایاما برده شده تا به ...

داستان بی رحمی فرزندان مادری دلسوز که آنها را از میان آتش جنگ جهانی دوم تا اوایل جوانی از آب و گل بیرون آورده است.

داستان یک جواهرفروش که به دنبال دکتر معالج بیماری شوهرش می باشد.

داستانی ترسناک از زندگی یک سامورایی فقیر که نمیتواند در کنار زن خود بماند و او را به امید پیدا کردن ثروت ترک میکند. قسمت دوم

داستان یک سامورایی فقیر که نمیتواند در کنار زن خود بماند و او را به امید پیدا کردن ثروت ترک میکند. قسمت اول

توموکو پس از فرار مادرش از خانه، به عنوان یک رقاصه فاحشه بزرگ می شود. روزی توموکو با مادرش در یک منطقه ممنوعه در توکیو ملاقات می کند و همین کار کافیست که زندگی اش به شدت درگیر مشکلات شود.

جریان یک بازمانده از بمباران اتمی در ناگازاکی ژاپن در سال ۱۹۴۵ را به پرده‌ی تصویر می‌کشد. این بازمانده در تلاش است تا ...

خانواده‌ی کامیا با یک کاپیتان بی انصاف رو به رو می‌شوند و در تلاش هستند تا انجمن ماهیگیری شهر خودشان را از هرگونه مشکل حفظ کنند اما ...

سه دزد مشغول برنامه ریزی برای دزدی از خانه ای پر از وسائل آنتیک هستند و در این بین اتفاقهای بامزه ای می افتد.

خانواده ای به دلیل جنگ مجبور به نقل مکان می شود، آنها در اجتماع جدید از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم می شوند.

معلمی در یک مدرسه ژاپنی سعی می کند تربیت طرد شده خود را مخفی کند.

کیزو قبل از رفتن به محل کار جدید خود در هوکایدو به دیدار خانواده اش در زادگاهش بازمی گردد. در آنجا، او با فویوکو، عشق دوران نوجوانش آشنا می شود که اکنون به یک زن بیوه زن جوان تبدیل شده است.

یک دختر رقاص قصد دارد با معشوقه ی سابق خود دیدار کند اما رازی تاریک در انتظار اوست...

فیلمی از کارگردان پرکار ژاپنی "کیسوکه کینوشیتا"و اقتباس شده از یک رمان، که درباره دو روزنامه نگار و زنان محبوبشان است، اما اگر عمیق تربنگریم درباره انتخاب های اخلاقی ما و عواقب و پاداش هایی ست که از تصمیمات اولیه زندگی خود می گیریم.

یک بیوه‌ی جوان زمان جنگ، زمان کوتاهی را که با همسرش سپری کرده، به یاد می‌آورد.

درحالی که یک زوج مجبور می‌شوند بخاطر یک بدهی پرداخت نشده, خانه‌شان را برای تابستان به رئیس مرد اجاره دهند. زن جوان از اینکه تمام فکر و ذکر همسرش شغلش می باشد به ستوه می آید و به خانه پدری‌اش بازمی‌گردد،

یک مرد بی‌خانمان در کنار خانه‌ی یک خانواده ثروتمند مریض می‌شود، آنها او را به خانه خودشان می‌برند و بعدا هم باید با دوستان او که به عیادتش می‌آیند، سر و کله بزنند.