یک ملوان سوئدی، خسته از کار در موتورخانه ی پر سر و صدا و کشتی که "کارخانه ای شناور پر از آدم های دیوانه" است، در لیسبون پیاده شده، اتاقی کرایه می کند، و در آن جا به بطالت وقت می گذراند. او از آن جا برای معشوقه ی خود نامه می فرستد و از نامه هایش از سفیدی ش
در یکصدمین سالگرد تاسیس یک شرکت ساعت سازی در ژنو، چارلز، نوه ی بنیانگذار کارخانه به سیم آخر زده و و پس از مصاحبه ای با یک خبرنگار و تعریف و تمجید از پدر و پدربزرگ خود، خانواده و ثروت همراه آن را ترک می کند، به خانه ی زوج جوانی نقل مکان می کند، و در آن جا