چارلز برد که به عنوان چیک "جوجه" شناخته میشود. او زندگی بزرگسالی خود را صرف بازیگری در شرکتهای کوچک در سراسر انگلستان کردهاست و هیچ وقت شانس زیادی نداشته است و همه میدانند که او دیگر جوان نیست. چیک آخرین فرصت خود را برای موفقیت در لندن امتحان می کند و.
بازماندگان یک حادثه ی تصادف دریایی، توسط یک کشتی سیاه مرموز نجات پیدا کرده اند. این کشتی به طور ناگهانی از مه ظاهر شده است. آن ها نمی دانند که این کشتی در واقع یک کشتی شکنجه ی متعلق به نازی هاست که مدت زیادی در آب ها شناور بوده و ملوانان بی خبر را به دام
داستان تاجری که از منشی جوان جذابش باج می گیرد تا آخر هفته را با او بگذراند. اگرچه او شخصیتی ناپایدار دارد، اما به تدریج به عنوان یک شخصیت دلسوز ظاهر می شود.