داستان مردی به نام اوگامی شگو ، کارآگاه پلیس هیروشیما و همکارش هیوکا شویچی است که در حال تحقیق در مورد ناپدید شدن کارکنان یک شرکت در سال ۱۹۸۸ هنگام جنگ یاکوزاهای ژاپن هستند...
مردی به نام(شینگو کاتوری) که در یک چاپخانه مشغول به کار بود اما از کار اخراج می شود. لذا با همسر و دخترش به زادگاهش نقل مکان می کند. آنها از روزهای آرام لذت می برند، اما مشکلات کوچکی رخ می دهد که منجر به یک وضعیت غیرقابل بازگشت می شود.
فرزندان کوهارو جدا از هم و به طور مستقل زندگی می کنند. سالها می گذرد و خانواده دوباره گرد هم می ایند. هر یک داستانی برای تعریف کردن دارد. یکی از آن ها که تا حدودی مغرور است نمیتواند براحتی احساساتش را بروز دهد، دیگری نویسنده است اما به طور مداوم کار نمی
داستانی از سه دختر اسکورت که در ایکبوکورو ، توکیو زندگی می کنند. آنها در حالی که در زندگی شهری خود احساس تنهایی می کنند در همان سرویس اسکورت کار می کنند.