ایگناسیو و آلخاندرا مستندی درباره کومالاپا تهیه می کنند و در آنجا با خوان ملاقات می کنند. او مردی افسرده است که با ربوده شدن پدرش در طول جنگ زندگی کرده و امیدی به یافتن او ندارد. خوان با حسی تسلیم ناپذیر زندگی می کند.
ساین در حال تعقیب مردانی است که مادربزرگش را به قتل رساندند. او با استفاده از آموزش و دانش خود در مورد طبیعت، میتواند به آنها دست بزند و از توطئهای از یک شرکت مطلع شود که سرزمینهای اجدادی مردمش را تهدید میکند.
پابلو را دنبال کنید، بازیگر جوانی که آرزوی بازی در یک فیلم را دارد، اما برای پرداخت قبوض باید به عنوان یک بیمار شبیه سازی شده در دانشکده های پزشکی و در جلسات عجیب و غریب درمان های جایگزین کار کند.
پاتریسیو گوسمان بیش از چهل سال پیش، هنگامی که ارتش شیلی، دولتی که به انتخاب مردم روی کار آمده بود را کنار زد و به عنوان دیکتاور در راس امور قرار گرفت، شیلی را ترک کرد اما او همیشه کشورش، فرهنگش و وطنش را به یاد داشت.
مائوریسیو یک غریق نجات است که سعی می کند از قرار گرفتن در آب دوری کند، او معتقد است که یک حرفه ای خوب اقدامات پیشگیرانه را برای جلوگیری از غرق شدن افراد انجام می دهد، بنابراین سعی می کند همه چیز را طبق قوانین خود اجرا کند. ...
ویکتوریا به اینترنت و کار معتاد است و با بچه های نوجوانش که با پدرشان زندگی می کنند، روابط بدی دارد. زندگی او زمانی تغییر می کند که فرزندانش برای چند روز به آنجا می آیند و طوفان خورشیدی باعث قطع اینترنت جهانی می شود.
ریکاردو دختران خود را به یک دریاچه در جنوب شیلی برده تا به خانه خود ببرد. در حالی قایقرانی، آنها یک قایق در حال غرق می بینند، اما از کمک به مردم دریغ می کنند و ...
ماریو یک ماهیگیر جوان است که آرزو دارد شاعر شود. زمانی که نویسنده افسانه ای پس از تبعید از شیلی به آنجا نقل مکان می کند، او به عنوان پستچی برای پابلو نرودا شغلی پیدا می کند.
این درام روایتگر داستانهای جوانی کارگر به نام آندرس میباشد که به عنوان مامور شیفت شب، در کارخانهای فعالیت میکند. فشار بیش از حد کاری، سبب شده که آندرس رویاهای نوجوانی و راه اصلی خود را فراموش کند اما ....
در طول یک سال، پریمرا داستان قیام اجتماعی را روایت می کند که به یک جنبش سراسری تبدیل شد و با همه پرسی تاریخی که راه را برای نوشتن قانون اساسی جدید هموار کرد به پایان رسید.
داستان دانش آموزی که با دوست پسرش به جزیره دورافتاده پاتاگونیا در جنوب شیلی سفر می کند تا ارتباط بین تعداد بالای جنایات جنسی و افسانه هایی که این مکان مرموز را احاطه کرده اند را بررسی کند.
یک بازیگر 80 ساله به شهری کوچک واقع در شیلی که دوران جوانی خود را در آن گذرانده بود، باز می گردد تا رویای پدرش را برای ایجاد یک کانال تلویزیونی در مکانی که هرگز تلویزیون ندیده است، برآورده کند.