یک کمدی سیاه بر اساس نمایشنامه موفق کارگردان پتر زلنکا. این فیلم به یک مضمون ساده میپردازد: یانا، پتر (ایوان تروجان)، پسری که «در حال حاضر حال خوبی ندارد» را ترک کرده و پتر میخواهد او را برگرداند. در فیلمی که در آن عشق مانند دیوانگی به نظر میرسد (و برعکس)، بسیاری از چیزهای عجیب و غریب آشکار میشوند. مادر پتر (نینا دیویسکووا) خون را به چچن میفرستد. پدرش (میروسلاو کروبوت) یک بار برای فیلمهای خبری صداپیشگی کرده و همسرش او را مجبور میکند برای پیدا کردن ... با یک شماره تلفن تصادفی تماس بگیرد.
داستان در اروپای مرکزی و در سال ۲۰۴۱ اتفاق میافتد، جایی که یک کارآگاه زن پروندهی یک زوج به قتل رسیده را بررسی میکند و در نهایت یک تیم مرمت موفق میشود یکی از آنها را به زندگی بازگرداند.
وقتی زنی به همراه نامزد نویسندهاش به خانه بازمیگردد، والدینش متقاعد میشوند که نامزدش کتابی درباره آنها خواهد نوشت. سپس یک راز خانوادگی آشکار میشود.
Documentary filmmaker Jan Sikl came across several hours of footage showing the Warsaw Pact invasion of Czechoslovakia in private film archives. 53 years later, historical memory awakens from a long slumber with this reconstruction of the occupation, a cinematic adventure of a truly archeological nature.
با اشغال اروپا توسط نازیها،"راینهارد هایدریش" وارد پراگ شده و اقتدار خود را در شهرها و روستاها اعمال کرد.در روستای لیدس،قهرمان داستان "فرانکشیک سیما" پس از درگیری خانوادگی که منجر به مرگ یکی از پسرانش ...
Irina lives with her son Igor in a small Czech border town. When she discovers that Igor has been assaulted by three Romas her whole world comes crashing down. As times goes on, Irina begins to spot inconsistencies in his story.
Grumpy handyman Laco loses everything to a group of mobsters. Now wheelchair-bound and with his life spiraling, it's his new friend Gabo, a local Roma who helps Laco see things with a new perspective. Revenge is sweet.
جکوب در زندگی اش با مشکلاتی روبرو شده است. او کار خود را ترک می کند و با پدرش درگیر می شود. مشکل او با رابطه با یک زن متاهل رشد می کند. جکوب متوجه می شود که ...
یک دختر دوازده ساله تندخو که به همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند ، تصمیم می گیرد علیرغم محالفت آنها به جستجوی پدرش برود که به تازگی از زندان آزاد شده است.
جانت بیمار لاعلاجی است و می خواهد به شیوه ای آبرومندانه بمیرد اما قوانین بریتانیا اجازه نمی دهد. او با دکتر اریکا در سوئیس ارتباط برقرار می کند که مایل است به او کمک کند. دیستروفی عضلانی، بیماری که جانت از آن رنج می برد،...
جوزف که به دنبال کار به عنوان ویولونیست است، با یک زن جوان ثروتمند آشنا می شود. او را با وجود لذتگرایانهای عاری از عدم تحمل مذهبی آشنا میکند. یوزف یک سفارش باورنکردنی دریافت می کند: نوشتن اپرا برای سن کارلو.
Paul Johnson sailed the world all his life. He loved, drank and lived foolish, never truly living on land. Now he is turning 80. He drinks a liter of vodka a day and contemplates his life, his death. What is at the end of such a journey?
داستان فردی به نام توماس که در 38 سالگی در دوراهی زندگی خود قرار دارد. والدین او بی وقفه القاء کننده گناه هستند، همسر سابقش همیشه پشت اوست و پسرش به دور از الهام گرفتن از وی می باشد.
چکاسلواکی، سال 1963. "جان دایت" پس از پانزده سال از زندان آزاد می شود. او به دهکده ای متروک نزدیک مرز آلمان می رود. بوسیله فلشبک ها او داستان خود را بازگو می کند...
فیلمی درباره دو دشمن فانی - یک موش کوچک و یک روباه که پس از یک حادثه ناگوار، در بهشت حیوانات با هم ملاقات می کنند. آنها غرایز طبیعی خود را از دست می دهند و به بهترین دوست یکدیگر تبدیل می شوند.
داستان واقعی "فردی" و "والتر"، دو جوان یهودی_اسلواکیایی که در سال 1942 به مکانی به نام آشویتس تبعید میشوند. در 10 آوریل 1944، آنها پس از یک برنامه ریزی دقیق و با کمک دیگر زندانیان موفق به فرار میشوند. درحالیکه...
War. Soldier JACK deserts his unit and finds his wife Eva in isolated village in the mountains. She moved there to work in a factory unaware of the cruel owner BAR. Secret police arrives and it seems both Jack and Eva's time is up.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...