این فیلم به بررسی سال های قبل از شهرت یافتن هنرمند آمریکایی معروف، ژان میشل باسکیا، می پردازد و چگونگی شکل گیری دیدگاه او به وسیله ی نیویورک سیتی، مردمش و فرهنگ هنری این شهر در اواخر دهه ی هفتاد و هشتاد میلادی را به تصویر می کشد.
فرانسوا و همسرش، ژان پیر چند زوج دوست را دعوت می کنند تا آخر هفته را در ویلای بزرگ خود در سواحل پرتغال بگذرانند. آنچه در ادامه می آید یک فتنه عاشقانه است که هر شخصیت چیزهایی را در مورد خود متوجه می شود که تا کنون از وجود آنها بی اطلاع بوده است.
جولیو 19 ساله به تازگی محل زندگی خود را ترک کرده تا به حومه لیسبون برود. او در منطقه ای فقیرنشین با عمویش زندگی می کند و روزها را به عنوان شاگرد کفاشی می گذراند.
“ویتولد” بتازگی در امتجانات مدرسه ی حقوقش رد شده و “فوکس” نیز از کارش در کمپانی مد پاریس استعفا داده است. آنها پس از رفتن به یک به اصطلاح مهمانخانه ی خانوادگی، با اتفاقات عجیب ...
پادشاه لوئی چهاردهم پس از بازگشت از شکار، دردی شدید را در پای خود احساس میکند. او در تختخواب خود شروع به جان دادن میکند، در حالی که تمام پیروان و خدمتکاران وفادارش برای نجات ...
در سال 1496، پادشاهی به نام دی مانوئل دین یهودی را ممنوع کرد. 400 سال بعد، باروس باستو، یک کاپیتان ارتش پرتغالی به یهودیت گروید و حدود بیست تاجر یهودی، انجمن یهودیان اوپورتو را در شمال پرتغال تأسیس کردند.
رالف، فیلمنامه نویس مشهور هفتاد ساله که به سختی بیمار است. دو کار ناتمام در پیش دارد: آشتی با پسرش مایکل و اطمینان از اینکه برای همسرش پس از مرگ هیچ اتفاقی نمی افتد...