مرخصی یک زندانی نمونه با یادآوری گذشتهاش به فاجعهای ختم میشود و او را مجبور به فرار میکند. او در تایلند از نو شروع میکند تا اینکه یک جنایتکار محلی او را مجبور به بازگشت به جرم و جنایت میکند. پس از اینکه این مرد به خانوادهاش حمله میکند، او سوگند میخورد که انتقام بگیرد.
ننه، دختر دوازده سالهی سیاهپوستی که برای رقصیدن زاده شده، رویای ورود به مدرسهی باله اپرای پاریس را در سر میپروراند. با وجود شور و شوقش، او مجبور میشود تلاشهایش را دو چندان کند تا از شرایطش فرار کند و توسط مدیر مدرسه، ماریان بلاژ، که ضامن سنتها و حامل رازی است که او را به بالرین کوچک پیوند میدهد، پذیرفته شود.
آنیس واردا در اکتبر ۱۹۶۷ برای تبلیغ آخرین فیلمش در سانفرانسیسکو با یکی از اقوامش که قبلاً هرگز اسمش را نشنیده بود، آشنا میشود. این عموی ناشناس در یک قایق زندگی میکند، نقاش است، سبک زندگی هیپی را در پیش گرفته و عاشق زندگی است.
بین نور و تاریکی، اولفا، زنی تونسی و مادر چهار دختر، ایستاده است. روزی دو دختر بزرگترش ناپدید میشوند. فیلمساز کوثر بن هانیه از بازیگران حرفهای دعوت میکند تا جای خالی آنها را پر کنند.
در این تریلر روانشناسانه از الیویه ماست-دپاس، وقتی یک تراژدی ناگهانی زندگی دو زن و خانوادههایشان را از ریشه میکند، آنها شروع به زیر سوال بردن روابطی میکنند که زمانی بسیار برایشان عزیز بود.
پاول بارال، شهردار یک شهر کوهستانی کوچک در دامنه کوه مون-بلان، برای حفظ کسب و کار و محافظت از مدرسه در برابر تعطیلی اعلام شده مبارزه میکند. شهردار، نه تنها مصمم است، بلکه ممکن است راه حل را پیدا کرده باشد.
مکس رویای ساختن دیوارهای سبز برای هتلهای پنج ستاره را در سر نمیپروراند. او که یک طراح فضای سبز سرسخت، متعهد اما گوشهگیر است، برای ایجاد یک باغ وحشی، بدون حصار، در قلب مرکز شهر مارسی میجنگد: منطقهای گیاهی که برای همه باز است. پس از سالها رد شدن، پروژه او به مرحله نهایی یک مسابقه معماری رسید. برای مکس، این آخرین فرصت برای رساندن اکسیژن به مردمی است که در جهنم شهری، زیر آفتاب سوزان، در حال خفه شدن هستند.
گانگستر مکیت مخفیانه با دختر پادشاه گدا پیچوم ازدواج میکند. وقتی پیچوم از این موضوع مطلع میشود، به رئیس پلیس براون دستور میدهد که مکیت را دستگیر و اعدام کند. در غیر این صورت، تمام گدایان سوهو مراسم تاجگذاری قریبالوقوع را مختل خواهند کرد.
با نزدیک به ۷۰ اثر هنری عظیم پراکنده در سراسر این منطقه، لادفانس پاریس، بزرگترین موزه روباز اروپا است. در حالی که بین پاهای عنکبوت قرمز غولپیکر نشستهام، تعجب میکنم که چطور قبلاً متوجه آنها نشده بودم.
یک روز تابستانی در مارسی. بوکسورهای گروه «باکس ماسیلیا» در آستانه ورود به رینگ در مقابل تشویق جمعیت هستند. در پس این نمایش باستانی مبارزه تن به تن، به نظر میرسد مبارزه دیگری، قاطعتر و اساسیتر، در حال انجام است.
چارلز، شوهر هلن رگنیه که بیمار روانی است، با عصبانیت پسرشان میشل را زخمی میکند. چارلز به خانه والدین ثروتمند و حیلهگرش برمیگردد، والدینی که هلن را به خاطر وضعیت پسرشان سرزنش میکنند و قسم میخورند که حضانت میشل را به دست آورند. در حالی که پسر در بیمارستان است، هلن اتاقی را در یک پانسیون در همان نزدیکی اجاره میکند. خانواده رگنیه، پاول توماس، یکی از آشنایان خانوادگیشان که به پول نیاز دارد، را استخدام میکنند تا قبل از جلسه دادگاه در مورد حضانت، اطلاعاتی در مورد هلن پیدا کند. پاول به پانسیون نقل مکان میکند و با کمک...
دلفین و ایوان از هم جدا میشوند. در حالی که وضعیت مالی ایوان اجازه پیدا کردن خانه را نمیدهد، او به یاد میآورد که 20 درصد از خانه همسر سابقش متعلق به اوست. سپس او به دلفین برمیگردد تا با او زندگی کند - در 20 درصد خانهاش. این دو همسر سابق، لذت همخانه بودن اجباری را کشف میکنند.
در نزدیکی مرز ترکیه و ایران "سوران" پسر سیزده ساله ای است که علاوه بر تصب آنتن سردسته گروهی از بچه های دهکده نیز است.تا اینکه "آگرین" به همراه برادر خود وارد دهکده می شوند ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...