Young police chief Sandra Mohr returns to her hometown of Graz with a bad feeling. Together with her new boss, Sascha Bergmann, she is tasked with solving the death of a journalist who was planning to write an article on abuse of office and nepotism.
DR. REINHARD NAGL (Heinz Trixner) would rather hide behind the walls of his extravagant Austrian castle than embrace the outside world, but when his 70th birthday approaches he is surprised by his overzealous best friend from childhood, LORENZ ZWEIG (Christian Futterknecht). Zweig invites laughter back into the walls of his friends home, enticing the staff to embrace romance and even conspiring to reunite Nagl with his first love - MAGDALENA (Uschi Glas). Has Zweig arrived too late or can Nagl l
پدر عمر که از سال 1991 با خانواده اش در اتریش زندگی می کند، قصد دارد یک آپارتمان در کردستان به عنوان سرمایه گذاری، حتی به عنوان خانه سالمندان، خریداری کند.
واکیتا، کوچکترین نهنگ جهان، در حال انقراض است زیرا زیستگاه آن توسط کارتل های مکزیکی و مافیای چینی که مثانه ماهی توتوآبا، "کوکائین دریا" را برداشت می کنند، نابود می شود.
زمانی که یک زندانی سابق جنگ بزرگ به خانه بازمی گردد و می فهمد همرزمانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند، تصمیم می گیرد قاتل سریالی را به دست عدالت بسپارد.
A housemaid, working in an exclusive gated community in the outskirts of Buenos Aires, embarks on a journey of sexual and mental liberation in a nudist swinger-club boarding the high security walls.
به دنبال یک فاجعه در زمین، این سیاره در مه سمی پوشیده شده است. حال خدمه یک ایستگاه فضایی باید تصمیم بگیرند که آیا جان خود را برای رسیدن به خانه و جستجوی بازماندگان به خطر بیندازند یا در "سیستم همزیستی جلبک" ایستگاه امن بمانند.
فی برای امرار معاش خانوادهاش به طور غیرقانونی به عنوان یک کلاهبردار کار میکند، اما وقتی متوجه میشود که آنها حاضرند پول او را بپذیرند اما روش زندگیاش را نه، روابطشان به شدت خراب میشود. به نظر میرسد فی از طریق رابطهاش با لانگِ لجباز، میتواند به زندگی جدیدی دست یابد، اما ناگهان با شیائولای، عشق دوران جوانیاش، روبرو میشود که او را با احساس گناه گذشتهی سرکوبشدهاش روبرو میکند.
زمان با ارزش است: در معاملات با فرکانس بالا، سریعترین شبکه داده معامله را انجام می دهد. کامپیوترها با کامپیوترهایی که صرفاً به منطق الگوریتم های خود متعهد هستند، معامله می کنند.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...