Hungarian obstetrician Bálint Grassai left his native village in Maramures, Romania many years ago to attend medical school in Budapest. He also left behind a son he never met, the result of a short affair with a local woman. At Easter, when Bálint returns to bury his father, he is faced with deciding the fate of his abandoned son. Simon is now a self-destructive and rebellious 17-year-old, beholden to local gang leader Dumitru. On the cusp of becoming a father again, Bálint is wrenched back int
بازرس سابق اداره پلیس برای تحقیق بر روی پرونده قتل یک کودک فراخوانده می شود. یکی از مظنونین اعتراف می کند اما بازرس معتقد است او بیگناه بوده و پای یک قاتل سریالی در میان ...
Two identical twins live a completely different life and see each other in quite different perspectives. One is a rich housewife with a newborn, the other is a doctor with low income, but with a sparkling new relationship.
After their friend dies in an accident, Marcell, the rich but burnt-out architect and the rest of his loser childhood buddies decide to team up for the last time to fulfill their friend's last wish by smuggling his crappy painting into the most prestigious art auction of Budapest.
یک زن بازنشسته یک مربی رقص استخدام می کند تا به او در خانه او کلاس های خصوصی رقص بدهد -- یک بار در هفته به مدت شش هفته. چیزی که به عنوان یک رابطه متخاصم شروع می شود، در حالی که با هم می رقصند به یک دوستی نزدیک تبدیل می شود.
A musician in an all-girl band and a bricklayer join forces as they both try to make it in Budapest, supporting each other through changing economic fortunes, the advances of lecherous men, and the highs and heartbreaks of love.
زنی پس از مرگ شوهرش، عشق خود به همسرش و اینکه آیا از بیمه پول بپذیرد یا نه را زیر سوال میبرد. تنشها زمانی افزایش مییابد که پسر غریبهاش به همراه دوست دخترش به خانه خانوادگیشان بازمیگردد.
Having suffered as a boy under a brutal Communist-era coach, champion Hungarian gymnast Miklos moves to Canada years later in search of a new start - only to find himself unwittingly perpetuating the very same cycle of abuse among his own pupils.
1989 is an important year in the political history of Hungary. However, Petya and his friends couldn't care less. They are about to graduate high school. The only important things to them are the parties, girls, making some easy cash. And of course, passing the upcoming exam with the leaked questions.
In the small village of Rátót, every male is called Béla. When a woman gives birth to her child, she names him Józsi... Almost 2 decades later, Józsi becomes pregnant...
PFC Molnár decides his WWII services are over, and with serious money hidden in his hand grenades, he heads to an abandoned mansion where he encounters not only the sour butler but a bunch of others who also try to wimp out of their duties.
در سال 1552، امپراتوری بزرگ ترکیه می خواهد اروپا و جهان را فتح کند. آخرین هدف پادشاهی مجارستان و قلعه ایگر است. سربازان شجاع تصمیم می گیرند که تا پایان عمر خود بجنگند.
داستان در منطقه ای از مجاسرتان اتفاق می افتد.در شهری که توسط جنگل احاطه شده است.هوا به شدت سرد است.حتی این هوای سرد هم نمی تواند مانع رفتن مردم به چادر سیرک برای تماشای برنامه ...
Michael Tímar, captain of the St. Barbara, marries the daughter of a Turkish aristocrat on the run. While skilfully managing his wife fortune, Tímar is torn between the demands of bourgeois civilization and the ideal of freedom.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...