در این کمدی دلچسب، مردی بدخلق در زمان کریسمس مورد نفرین قرار می گیرد و یک سال بعد از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که محکوم است بارها و بارها شب کریسمس را مجددا تجربه می کند.
ریکاردو دختران خود را به یک دریاچه در جنوب شیلی برده تا به خانه خود ببرد. در حالی قایقرانی، آنها یک قایق در حال غرق می بینند، اما از کمک به مردم دریغ می کنند و ...
به نظر می رسد چیلو و عمر آخرین مردان روی زمین باشند. آنها در ساحل زندگی می کنند و برای زنده ماندن ماهی می گیرند. دوستی آنها که در محاصره حس شهوانی قرار گرفته است به یک داستان عاشقانه تبدیل می شود.
چهار زن نقش حمله ای خطرناک به یک گروه قاچاق مواد مخدر مکزیکی طراحی می کنند. آنها که در پی گرفتن انتقام هستند، با این حمله زندگی خود را برای همیشه تغییر می دهند...
داستان یک لوله کش به نام ایگور و یک متصدی کافه "قهوه چی" به نام پینا که قهوه سرو می کند. زمستان است و هر دو عمیقاً یکدیگر را می خواهند، اما آزادی عمل ندارند.
در مکزیک زنان هر روز ناپدید می شوند. دختری به نام هاک برای مخفی کردن جنسیت خود ماسک بر صورت می زند. او به پدر معتادش کمک می کند تا از یک کمپ بسکتبال محافظت کند؛ جایی که قاچاقچیان مواد مخدر برای بازی در آن جا جمع می شوند. پدرش نیز تلاش می کند...